آی قصه؛ فاطمه فرهاد: نادر ابراهیمی فردای سیزده به در سال 1351 به دنیا آمد. جدش ابراهیم خان ظهیر الدوله حاکم نامدار کرمان در دوره قاجار بود. ابراهیم خان ظهیر الدوله بعدها توسط رضاشاه خلع درجه و به مشکین دشت تبعید شد. نام خانوادگی ابراهیمی هنوز در مشکین دشت مشهور است. پدرش عطا الملک ابراهیمی و مادرش یکی از لاریجانیهای مقیم تهران بود.
جسارت نامتعارف بودن
نادر جسور و بلند پرواز بود. جسارت تجربه های جدید و لذت کشف دنیاهای ناشناخته او را به سمتی برد که “ابن مشغله” شود. اما بیش از همه نادر ابراهیمی، که هر کاری که فکرش را بکنید کرده است، نویسنده است، ممکن است اسم نادر ابراهیمی را بیشتر بخاطر داستان های بزرگسال و عاشقانه اش شنیده باشید اما بیشترین آثار او برای کودک و نوجوان نوشته شده است.
نادر یک سر داشت و هزار سودا. یک سیاسی دو آتشه به حساب می آمد و از سیزده سالگی به سازمانی سیاسی پیوست و بارها دستگیر و بازجویی شد و طعم زندان رفتن را چشید. نوشتن زا ار پانزده سالگی شروع کرد، در زندان، و اولین کتابش با نام “خانه ای برای شب” در سال 1342 منتشر شد. معروفترین داستان این مجموعه “دشنام” نام دارد.
نه به وکالت، آری به ادبیات
نادر ابراهیمی را پس از گرفتن دیپلم ادبی از دارلفنون، به دانشکده حقوق فرستادند تا حقوق بخواند. اما او که فهمیده بود علاقهای به وکالت ندارد، تحصیلاتش را نیمه کاره رها کرد و مشغول ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی شد. جایی که ادبیات را هر چه بیشتر شناخت و فهمید به آن تعلق دارد. در همان سالها بود که به خوبی با ادبیات غرب و تکنیکهای نویسندگی آشنا شد و گویی به خود قول داد برخی از این قوانین را بشکند تا نویسندگی را طور دیگری تجربه کند.

همه فن حریف و عمیق
نادر از زندگی جسورانه اش لذت می برد و هرگز احساس نکرد که خیلی از این شاخه به آن شاخه پریده است. اعتقاد داشت روحش به این کارها احتیاج داشته است. شغل های متعدد نادر ابراهیمی که الهام بخش نوشتن دو کتاب شاهکار “ابن مشغله” و “ابومشاغل” شده است، محدود به گستره خاصی نیست و از مغازه داری تا کشاورزی را در بر میگیرد. «من تا به حال 57شغل عوض کردهام و دلیلش هم این است که تحمل شنیدن حرف زور یا خلاف قانون کارفرماهایم را نداشتم.»
او کارهای سخت و دشواری مانند کارگری در یک چاپخانه یا کشاورزی و همچنین کارهای فرهنگی چون مترجمی و ویراستاری، فیلمسازی مستند، خطاطی و نقاشی را تجربه کرده است. کتاب “ابن مشغله” روایت است ساده از تلاشهای مردی که به دنبال روزی حلال است و میخواهد سربلند و با عزت زندگی کند. داستان، از کشیدنِ آبِ حوض به دست ابن مشغله شروع میشود و از او مردی میسازد که از هر کار و هنری که در آن دستی داشته، بهره ببرد. کتاب “ابن مشغله” از جمله خود زندگی نامههای منحصر به فردی است که شیوه نگارش آن خاص و متفاوت است. نادر ابراهیمی “ابوالمشاغل” را در ادامه کتاب “ابن مشغله”اش نوشته است و گویی تنها برای اینکه رسم دوستی را به جا بیاورد و نام دوست همیشگی اش مجمود فتوحی را بیاورد: “یادم نمیآید که در “ابنمشغله”، از همسفرِ سالیان سالم محمود فتوحی نامی بُرده باشم و یادم نمیآید که اصولاً به این که محمود و من، در تمامیِ سالهای شادی و غم، تقریباً پیوسته با هم بودهایم، در جایی اشارهای کرده باشم. شاید که حُرمتِ این دوستی ناب را در عصر نادوستیها نگه داشتم. خدا میداند. امّا به هر حال، دیگر وقتِ نام بُردن است…”
آب حوض کشیدن به روایت نادر
در بخش ابتدایی کتاب “ابن مشغله” آمده است:
“آن روزها که پدر میگفت: «میخواهیم آب حوض را بکشیم. آب حوضی سه تومان میگیرد. تو همان سه تومان را میگیری بکشی؟» و من، بلافاصله لخت میشدم و سطل کهنهی پر از سوراخ را میگرفتم دستم و میپریدم توی حوض و آن آب را که رنگ سبز تیره داشت، میریختم توی باغچه یا آبرُوِ باریک کنار حوض، مراقب ماهیهای سرخ و خاکستری هم بودم و تَهاب را از اَلَک سیمی رد میکردم و ماهیهای مضطربِ معلّقزنِ جان بر کف را میگرفتم و میانداختم توی طشتِ آب روشن، و زندگیِ تندِ آمیخته به ناباوریشان را مینگریستم و گاه در تهِ حوض، در لابهلای لجنها، چیزی را مییافتم که مدّتها پیش گم کرده بودم.
ده دوازده سال بیشتر نداشتم هرگز گمان نمیکردم که این در طبیعت من باشد که هر شغلی را (اگر شرافتمندانهاش بدانم) بلافاصله بپذیرم و به این که از من بر میآید یا نمیآید اصلاً فکر نکنم؛ و گمان نمیکردم که نتوانم در هیچ شغلی آنقدر دوام بیاورم که لااقل یک بار یک درجه ترفیع بگیرم و لذّت اضافه حقوق و تعویض رتبه را حس کنم و مژدهی افزایش و «ترقّی» را به خانه ببرم و چون بوی آوازهای خوش و صدای گُل در خانه پخش کنم…”
زندگی با فرزانه، یک عاشقانه آرام
نادر در سال 1345 با یار زندگیاش فرزانه منصوری ازدواج کرد. فرزانه نیز مثل نادر مترجم و نویسنده بود و از این منظر با هم خوب کنار میآمدند. حاصل این ازدواج سه دختر با نامهای هلیا، الیکا و رایکاست. نادر کتاب “یک عاشقانه آرام” را با الهام از این زندگی هنری نوشته است. البته فرزانه منصوری اعتقاد دارد که او، الهام بخش تمام شخصیتهای زن داستانهای همسرش نیست و تنها در کتاب “چهل نامه کوتاه به همسرم” مخاطب اصلی نادر ابراهیمی بوده است. فرزانه همیشه به معنای واقعی در کنار نادر ماند. حتی در مجموعه تلویزیونی “آتش بدون دود” که فیلمنامهاش را نادر نوشته بود نیز به ایفای نقش پرداخت. فرزانه منصوری همان مارال آتش بدون دود است. او همچنین وقتی علاقه همسرش به کار برای کودکان و نوجوانان را دید کمکش کرد تا به این آرزویش جامه عمل بپوشاند. فرزانه قلب نادر ابراهیمی بود.
«قلب، میهمان خانه نیست که آدمها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد. قلب؟ راستش نمی دانم چیست اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است!» (جملهای از نادر ابراهیمی در وصف همسرش)

موسسهای که می خواست برای کودکان گام بردارد
فرزانه میگوید که یکی از دغدغههای اصلی نادر این بود که کاری شایسته برای کودکان و نوجوانان سرزمینش انجام دهد. نادر ابراهیمی عاشق وطنش بود و میتوان گفت مفهوم و انگارهی وطن یکی از سه مفهوم و درون مایه اصلی در اکثر داستانهای اوست. نادر ابراهیمی سرانجام در سال 1369 موفق شد با کمک همسر همراهش و جمعی از دوستداران ادبیات این قدم را برای کودکان سرزمینش بردارد و موسسهای غیر انتفاعی برپا کند با نام “موسسه همگام با کودکان و نوجوانان”.
این موسسه برای مطالعه دقیق و علمی در زمینه مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان احداث شد. و در زمینه نوشتن کتاب های مناسب کودکان، چاپ و پخش کتاب های مناسب، نقاشی کودکان، عکاسی و پژوهش درباره خلق و خوی کودکان و نوجوانان، رفتار و زبان کودکان و نیز بررسی انواع روش های مناسب برای یادگیری موثر فعالیت داشت . این موسسه عنوان “ناشر برگزیده آسیا” و “ناشر برگزیده نخست جهان” را از جشنوارههای آسیایی و جهانی تصویرگری کتاب کودک دریافت کرد.
اما متاسفانه به دلیل غیر انتفاعی بودنش با مشکلات مالی و مالیاتی روبرو شد که سرانجام پس از هفت سال فعالیت و کسب جوایز مختلف داخلی و خارجی، تعطیل شد و هرگز مجدد راه اندازی نشد. چیزی که هنوز حتی پس از مرگ نادر ابراهیمی اه از نهاد فرزانه منصوری بلند میکند و آرزویش را بازگشایی بار دیگر این موسسه می داند.
نادر ابراهیمی البته ناامید نشد و سعی کرد با احداث اولین موسسه غیر انتفاعی ایران شناسی، ایران را هر چه بهتر به کودکان این سرزمین بشناساند. و سالها زمان و هزینه زیادی را صرف سفر به جای جای ایران و گرفتن فیلم و عکس و تهیه اسلاید و بایگانی مناسب این اطلاعات کرد. اما این پروژه نیز چنانکه شایسته بود دیده و شناخته نشد و با وقوع جنگ و انقلاب به طور کامل متوقف شد.
یادگاریهای نادرخان برای کودکان
نادر ابراهیمی در سه قلمرو نهادسازی، نظریهپردازی و کار خلاقه در زمینه ادبیات کودک و نوجوان پیشرو بوده است. او علاوه بر انتشار داستان کودک و نوجوان، به پژوهش در این زمینه پرداخته و با راه اندازی بنیاد توسعه سهم مهمی در نهادسازی در زمینه کودک و نوجوان داشته است.
نادر ابراهیمی بیش از پنجاه کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است و عمده آثار او در این بخش ادبیات به چشم میخورد. از میان آنها میتوان به «قصه گلهای قالی»، «پهلوان پهلوانان؛ پوریای ولی»، «باران، آفتاب و قصهی کاشی»، «بزی که گم شد»، «سنجاب ها»، «من راه خانه را بلد نیستم» و «دور از خانه» اشاره کرد. اولین کتاب نادر ابراهیمی که “دور از خانه” نام داشت در سال 1347 منتشر شد. این داستان در مورد دختری شیطان به نام هلی است که مادرش تصمیم میگیرد او را برای مدتی دور از خانه بفرستد. در این کتاب ابراهیمی تلاش کرده تا موضوع و نثر را با هم هماهنگ کرده و از جملات ساده و کوتاه بهره بگیرد. روشی که در کتاب معروفش ” فن فارسی نویسی” به همه نویسندگان توصیه می کند. نادر ابراهیمی مترجم زبردستی نیز بود و دو کتاب “آدم آهنی” و “از پنجره نگاه کن” از مجموعه آثار ترجمه اوست. نادر همچنین تصویرگری هایی نیز برای چند کتاب کودک از جمله «راه دور»، «گل هفت رنگ» و «ما بوته گل سرخ را از خواب بیدار کردیم» انجام داده است. ابراهیمی در زمینه ادبیات کودکان، جایزه نخست «براتیسلاوا»، جایزه نخست «تعلیم و تربیت یونسکو»، جایزه کتاب برگزیده سال ایران و چند جایزه دیگر را هم دریافت کرده است.

از هامی و کامی چه میآموزیم؟
نادر ابراهیمی عاشق کودکان بود و علاوه بر کتابهایی که درباره کودکان یا برای آنها نوشته است، مقالات متعددی نیز در دفاع از حقوق کودکان منتشر کرده که معروفترین آنها مقاله «رابطه حکومت با کودکان و نوجوانان و ادبیات آنها» است.
«عاشق بچهها و دنیای پاکشان هستم و هیچ چیز خارج از محدوده بچهها برایم معنی ندارد، ولی نمیدانم چرا، گاهی ما بزرگترها همیشه با کارهایمان به بچهها ضرر میزنیم و تخیل پاکشان را زخمی میکنیم…»
فعالیت نادر برای کودکان ایران تنها نوشتاری نبود، او عاشق این بود که به مدارس برود و برای کودکان کارگاههای مختلف بگذارد و برایشان صحبت کند. نادر ابراهیمی در زمانی که فیلم ساز بود نیز کودکان را فراموش نکرد و مجموعه «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» را به عشق آنها ساخت. مجموعهای که به گفته خودش حرف اصلیاش این بود : در کار بچه ها نظارت کنید نه دخالت!
“مقدمهای بر فارسی نویسی برای کودکان”، “مقدمهای بر مراحل خلق و تولید ادبیات کودکان”، “مقدمهای بر مصورسازی کتاب کودکان”، “مقدمهای بر آرایش و پیرایش کتاب های کودکان” و دهها مقاله و سخنرانی دیگر نیز از مجموعه آثاریاند که ابراهیمی دربارهی ادبیات کودکان منتشر کرده است.
داستان هایی ساده مثل بازی گربه با پرده
انتشارات شهرقلم به تازگی مجموعهای از داستانهای نادر ابراهیمی را برای کودکان گروه سنی «ب و ج» را در مجموعهای با عنوان «یادگارهای نادر ابراهیمی» منتشر کرده است. این مجموعه علاوه بر قصههای خواندنی ابراهیمی، با تصویرگریهای زیبای بهترین تصویرگران ایران همراه شده است.
«آدم وقتی حرف می زند چه شکلی میشود»، «با من بخوان تا یاد بگیری»، «همه گربههای من»، «قصه قالیچههای شیری»، «قصه موش خودنما و شتر باصفا» «ما زرتشتیان این آب و خاکیم»، «حالا دیگر میخواهم فکر کنم»، «حکایت آب خنک»، «سنجابها»، «سارا و سیب»، «مامان چرا بزرگ نمیشوم؟ بابا چرا بزرگ نمیشوم؟»، «ما مسلمانهای این آب و خاکیم» و «درخت قصه، قمریهای قصه» عنوانهای 13 کتاب این مجموعهاند.
در بخشی از کتاب «همه گربههای من» نیز میخوانیم: «گربه خیال من، مثل همه گربههای دنیا عاشق بازی با پردههای اتاقهاست. بیا ببین چه اداها از خودش درمیآورد!
گاهی فقط دمش را میبینی
گاهی، نصفش را، اینور پرده
گاهی، نصفش را آن ور پرده.
گاهی هم تمام هیکلش بیرون پرده است.
اما خیال میکند که خودش را قایم کرده…
کاملا هم قایم کرده…»

آتشی بی دود و پر شعله
نادر ابراهیمی دستی بر آتش فیلمسازی و مستندسازی نیز داشته است. او چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است. «گلهای وحشی ایران» (۱۳۴۹) و «علم کوه و تخت سلیمان» (۱۳۵۰- ۱۳۵۱) از جمله فیلمهای مستند او هستند. نادر ابراهیمی دو مجموعه تلویزیونی با نام «آتش بدون دود» و «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» را نوشته است و کارگردانی آنها نیز بر عهده او بود. علاوه بر این ابراهیمی چندین ترانه و آهنگ نیز برای آنها ساخته است. همچنین او یک فیلم سینمایی با نام «روزی که هوا ایستاد» را مشابه دیگر آثارش نوشته و کارگردانی کرده است. نادر ابراهیمی شاعر هم بود و ترانهی مشهورش به نام «ای وطن»، توسط علی خدایی اجرا و آهنگسازی شده است.
نگاهی به آثار برجسته نادر ابراهیمی
کتاب “آتش بدون دود” از جمله برجسته ترین آثار اوست. این کتاب هفت جلد دارد که هر جلد آن شامل داستانی جدا با تضادها و ماجراهای خاص خودش است. مکان تمام این داستان ها ترکمن صحرا است و حال و هوایی انقلابی دارد. جلد اول کتاب با نام گالان و سولماز، داستان عشقی است که به خاطر قوانین دو قبیله، ممنوع و ناپسند است. سرگذشت عشقی که بدون توجه به اختلافات دو قبیله بزرگ ترکمن، بین دو جوان، رخ داده است. ابراهیمی براساس این رمان، سریالی تلویزیونی نیز با همین نام، ساخت که مخاطبان و علاقهمندان بسیاری را به خود جذب کرد. نادر ابراهیمی عنوان نویسنده برگزیده ادبیات داستانی 20 سال پس از انقلاب را به خاطر نوشتن داستان بلند و هفت جلدی «آتش بدون دود» دریافت کرد.
نادر ابراهیمی در کتاب “تکثیر تأسف انگیز پدربزرگ” داستانی علمی تخیلی را روایت میکند. قهرمان این رمان قربانی اعتماد به دوستانی است که میگویند خیرش را می خواهند. داستانی در نوع خود به شدت جذاب و شاید متفاوت با کارهای ابراهیمی. کتاب “لوازم نویسندگی”، نتیجه تدریس چندین ساله ابراهیمی در رشتههای “ادبیات داستانی”، “فنّ فارسینویسی”، “عناصر اساسی داستان”، “فیلمنامهنویسی”، “اصول پایه در زیباییشناسی” و درسهایی در زمینه نقد و تحلیل هنر و ادبیّات است. “افسانه باران” مجموعهای از داستانها و دل نوشتههای نادر ابراهیمی است. این مجموعه شامل دوازده داستان است که هر کدام در عین تفاوت مشابهاند. درون مایه اصلی تمام آنها “خیانت” است.
“مردی در تبعید ابدی” یکی دیگر از آثار مهم نادر ابراهیمی است که سرگذشت ملاصدرا را تصویر میکند.

عاشقی با نادر ابراهیمی
عشق، اگر نگوییم اصلی ترین اما یکی از درون مایههای اصلی آثار ابراهیمی است. نادر ابراهیمی سه گانهای عاشقانه و معروف دارد که خواندنش باعث میشود کیوپید خدای عشق به قلبتان یک تیر طلایی شلیک کند.
“یک عاشقانه آرام” معروفترین و برجسته ترین اثر ابراهیمی است. اثری که بیش از 40 بار تجدید چاپ شده است. داستان یک عاشقانه آرام روایتی است از قبل از انقلاب سال 57. شخصیت اصلی این رمان گیله مرد معلمی است که علاوه بر تدریس فعالیتهای سیاسی زیادی انجام میدهد. او در یکی از سفرهای خود با دختر زیبایی به نام عسل ازدواج میکند و شروع عاشقانه آرام پس از این واقعه شکل میگیرد.
در مقدمه این کتاب آمده است: “دیگر جوان نیستم، میانسال هم نیستم! به همین خاطر است که همیشه میاندیشم. این آخرین اثری است که به او پیشکش میکنم و به فکرم می رسد که بنویسم (برای آخرین بار به او) اما احساس میکنم که در این جمله، نقصی وجود دارد و یا شاید اضطرابی! یادم میآید اولین کتابم را در نیمه راه جوانی به بهترین دوست روزگار کودکی تا جوانیام تقدیم کردم: (به برادرم رحیم قاضی مقدم، که با دوستی ام با او بیش از همه کس او را عذاب دادهام). حال، در آستانه پیری؛ میخواهم جملهای شبیه به آن بگویم: (به همسرم فرزانه، که با مهر بی حدم به او، تنها کسی بودهام که پیوسته عذابش دادهام). و افسوس که نمیتوان بازگشت و از نو ساخت؛ اما، دست کم به آنها که در آغاز راه هستند میتوان یادگاری کوچکی داد، شاید به کارشان بیاید. «یک عاشقانه آرام» اگر خدا بخواهد و زنده بمانم، «یک عاشقانه بسیار آرام» یادگاری خواهد بود از من و او به همه آنها که در آغاز راه هستند.”
کتاب “بار دیگر شهری که دوست می داشتم”، روایتگر عشق تند و آتشین یک پسرکشاورز به معشوقه خود، هلیا است. عشق تنها موضوع این کتاب نیست بلکه نادر ابراهیمی مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگ مردم کوچه و بازار را وارد کتاب خود کرده است و تضادها، خرافات و افکار پوسیده را در چهارچوب یک جامعه کوچک به تصویر کشیده است. همسر نادر ابراهیمی درباره کتاب “بار دیگر شهری که دوست میداشتم” میگوید: این کتاب، اشاره مستقیم نادر ابراهیمی در خصوص عشق به وطن است، البته از دیدگاه نادر ابراهیمی عشق به وطن از عشق به مردم وطن جدا نیست و او در این کتاب هم نشان داده است که ایرانیان را دوست میدارد.
کتاب معروف “چهل نامه کوتاه به همسرم” نیز از برجستهترین و پرفروشترین آثار نادر ابراهیمی است. عشق در نوشتههای نادر ابراهیمی بسیار لطیف و زیبا بیان می شود و از این جهت آثار او را متمایز می کند. فرزانه منصوری همسر نادر ابراهیمی درباره این کتاب میگوید: ” نادر ابراهیمی هنگام تمرین خط، نامههایی را به من مینوشت و من این نامهها را به در و دیوار خانه میزدم؛ مهمانهایمان با خواندن نامههای نادر میدیدند مسائلی که او با همسرش در میان گذاشته همان موضوعهایی است که میخواستند به همسرانشان بگویند، اما هنر و قدرت بیانش را نداشتند برای همین از نادر خواستند تا آنها را به صورت کتاب در بیاورد که دیدیم یکی از پرفروشترین کتابهای نادر شد.”
نوشتههای نادر ابراهیمی
آثار مربوط به ادبیات بزرگسال
1. با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ
2. خانهای برای شب
3. آرش در قلمرو تردید (یا: پاسخناپذیر)
4. مصابا و رویای گاجرات
5. بار دیگر شهری که دوست میداشتم
6. هزارپای سیاه و قصههای صحرا
7. افسانه باران
8. در سرزمین کوچک من – منتخب آثار
9. تضادهای درونی
10. انسان – جنایت – احتمال
11. مکانهای عمومی
12. رونوشت بدون اصل
13. درحد توانستن – شعرگونه
14. غزلداستانهای سال بد
15. ابن مشغله – زندگینامه، جلد اول
16. ابوالمشاغل – زندگینامه، جلد دوم
17. فردا شکل امروز نیست
18. براعت استهلال – از مجموعه «ساختار و مبانی ادبیات داستانی»
19. مقدمهای بر فارسینویسی برای کودکان
20. مقدمهای بر مصورسازی کتابهای کودکان
21. مقدمهای بر مراحل خلق و تولید ادبیات کودکان
22. مقدمهای بر آرایش و پیرایش کتابهای کودکان
23. دور ایران در شش ساعت – گزارش دومین نمایشگاه ایرانگردی در سال ۱۳۷۱
24. چهل نامه کوتاه به همسرم
25. آتش بدون دود – داستان بلند هفت جلدی
26. با سرودخوان جنگ، در خطهٔ نام و ننگ
27. یک صعود باورنکردنی
28. تکثیر تاسفانگیز پدربزرگ
29. مردی در تبعید ابدی – براساس زندگی ملاصدرا
30. حکایت آن اژدها
31. بر جادههای آبیِ سرخ – داستان بلند ۱۰ جلدی، براساس زندگی میرمَهنای دوغابی
32. صوفیانهها و عارفانهها – بخشی از «تاریخ تحلیلی پنجهزار سال ادبیات داستانی ایران»
33. یک عاشقانه آرام
34. سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد
35. طراحی حیوانات – طرحهای کوثر احمدی، با گفتاری تحلیلی در باب مفاهیم و تعاریف «طرح» در هنرها
36. الفبا – تحلیل فلسفی ۵۰ طرح از علیاکبر صادقیـ نقاش
37. پیشگفتار «کوچههای کوتاه» – مجموعه قصههای کوتاه گروهی از شاگردان نادر ابراهیمی
آثار مربوط به ادبیات کودک و نوجوان
- کلاغها – برنده جایزه اول فستیوال کتابهای کودکان توکیو ژاپن و سیب طلایی، برنده جایزه اول تعلیم و تربیت از یونسکو
- سنجابها
- دور از خانه – برنده جایگاه قصه برگزیده آسیا، از سوی «سازمان جهانی یونسکو» و کتاب برگزیده شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۷
- قصه گلهای قالی
- پهلوان پهلوانان؛ پوریای ولی – کتاب برگزیده از سوی «آکادمی المپیک» همایش فردوسی و اخلاق پهلوانی ۱۳۸۴، برنده جایزه بزرگ جشنواره کتاب کودک کنکور نوما، ژاپن ۱۹۷۸
- باران – آفتاب و قصه کاشی
- بزی که گم شد
- من راه خانهام را بلد نیستم
- سفرهای دورودراز هامی و کامی در وطن
- مجموعه«قصههای انقلاب برای کودکان»
- مجموعه «قصههای ریحانه خانم»
- درخت قصه ـ قُمریهای قصه – برنده جایزه کتاب برگزیده ازسوی هیات داوران بزرگسال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، برنده جایزه کتاب برگزیده ازسوی هیات داوران خردسال و برگردان به زبان روسی در ترکمنستان.
- عبدالرزاق پهلوان – کتاب برگزیده از سوی «آکادمی المپیک» همایش فردوسی و اخلاق پهلوانی ۱۳۸۴
- آنکه خیال بافت و آنکه عمل کرد
- مجموعه «نوسازی حکایتهای خوب قدیم برای کودکان»
- قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟ – برنده دیپلم افتخار نخستین نمایشگاه بینالمللی تصویرگران کتاب کودک ۱۳۷۲
- مجموعه «ایران را عزیز بداریم»
- ما مسلمانان این آب و خاکیم – از مجموعه «ایران را عزیز بداریم» ، برنده جایزه نخست آسیایی تصویرگران کتاب کودک ۱۳۷۰
- قصه سار و سیب
- قصه موش خودنما و شتر باصفا
- با من بخوان تا یاد بگیری
- حالا دیگر میخواهم فکر کنم
- قصه قالیچههای شیری
- همه گربههای من ۱ و۲
- دیدار با آرزو
نمایشنامه ها
- اجازه هست آقای برشت؟
- وسعت معنای انتظار (سه قصه نمایشی)
- یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت
فیلمنامه ها
- آخرین عادل غرب
- صدای صحرا
آثار ترجمه شده
- مویه کن سرزمین محبوب – ترجمه با همکاری فریدون سالک
- از پنجره نگاه کن – ترجمه با همکاری احمد منصوری
- دوست؛ کسی است که آدم را دوست دارد – ترجمه با همکاری احمد منصوری
- آدم آهنی – کتاب برگزیده سال ۱۳۵۱ از سوی شورای کتاب کودک، ترجمه با همکاری احمد منصوری.

چرا باید نادر ابراهیمی بخوانیم؟
یکی از مهمترین ویژگیهای نثر نادر ابراهیمی بومی بودن آن است. نادر ابراهیمی ایرانی است و این ایرانی بودن از تمام زوایای کتابهایش پیداست. نادر ابراهیمی دغدغه مند است و این دغدغهها که اکثرا با عشقی عجیب به وطنش پیوند میخورند به زیبایی در آثارش نمود پیدا کرده است. او ادبیات داستانی ایران را از بزرگترین افتخارهای ایران میدانست و معتقد بود که ایرانیها بر سر بزرگترین گنجینه ادبیات داستانی جهان نشستهاند.
نادر ابراهیمی هم ساده است هم متفاوت. میخواهد در این عصر ساندویچی که همه چیز تند می گذرد و انگار زمانی برای خواندن نیست با نثر شاعرانه اش کاری کند زمان کندتر شود و احساسات قلیان کنند. نه احساساتی سانتی مانتال و از سر شکم سیری، نادر ابراهیمی اخلاق مدار است. ابراهیمی اصولا نویسندهای است که به اندیشهای که در پس پشت هر اثر هنریاست بهایی بسیار میدهد و اصولا دغدغه او همین اندیشه است.در واقع، ابراهیمی نه تنها نثری شاعرانه دارد بلکه اصولا مضمون داستانهایش نیز شاعرانه و حتی گاه کاملا سوررئال و نماد پردازانه است.برخلاف بسیاری از آثار سیاست زده، آثار ابراهیمی مملو از شعار نیست و نادر به دنبال حقیقت در پس پنهان داستان است. طنز، یکی از ویژگیهای برجسته آثار نادر ابراهیمی است. طنز او، طنز موقعیت است و نه طنز کلامی و طنز موقعیت بسیار دشوارتر است.
از سوی دیگر عاشقانگی ابراهیمی در این کتاب یک عاشقانگی اندیشمند است. عشقی که با پویش و زایش و درخشش همراه است و از عادت و رکود و خمودی دور! شادکامی دلپذیری که دل را میلرزاند و عقل را متحیرانه به تکاپو وا میدارد تا عقب نماند:
«عشق یعنی پویش ناب دائمی. به سراغ خستگان روح نمیآید. خسته دل نباش، محبوب آذری من! »
نادر از زبان دیگران
سیمین دانشور درباره نادر ابراهیمی گفته است: “نادر ابراهیمی در معرفیِ ادبیات به کودکان این سرزمین کمک بسیاری کرد. کار بزرگ و نادرِ او معرفی و شناساندن ادبیات به کودکان از طریق قصههایش بود و این شناخت برای کودکان بسیار ارزنده و درخور توجه است. علاوه بر آثار او در زمینه ادبیات کودک، کارهایش در ادبیات بزرگسال نیز بسیار ارزنده است که بسیاری از آنها را دوست دارم. زمانی که با جلال مجلة کیهانماه را چاپ میکردیم؛ در بین مطالب رسیده داستان «سنجابها» نوشته نادر ابراهیمی من و جلال را شگفتزده کرد و این آغاز دوستی ما با نادر بود. ما بعد از خواندن این داستان از او دعوت کردیم که نزدمان بیاید تا حضوری تشویقش کنیم… نادر ابراهیمی قلم توانایی دارد و من یقین دارم در سالهای بیماریاش هم میتوانست بهترین آثار را از خودش برجای بگذارد.”
احمد رضا احمدی (شاعر، نویسنده و محقق) درباره نادر ابراهیمی میگوید: «او از نخستین کسانی بود که در قلمرو کودک و نوجوان طبعآزمایی کرد، آنهم در زمانیکه ادبیات کودک و نوجوان مدعیان دروغین زیادی داشت… نادر ابراهیمی در زندگی غمهای زیادی را تحمل کرد که باعث زخمی شدن روحش شد، ولی خودش معتقد بود اگر یک اثر ادبی متکی به زخم روح مولف اثر نباشد، اثری خنثی و رنگ پریده است …»
مرحوم مرتضی ممیز (پدر گرافیک ایران) نیز درباره ابراهیمی گفته است: «تا به حال هشتاد درصد روی جلدهای آثار نادر ابراهیمی را من تصویرسازی کردم و همین برای اینکه نشان دهد چه قدر عاشق او و آثارش هستم کافیاست.»
و سرانجام
نادر ابراهیمی در سن ۷۲ سالگی پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری بعد از ظهر پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ درگذشت. اما نادر ابراهیمی با آثارش و زدن حرف هایی که از دلش بر می آمد برای همیشه در ذهن و قلب مخاطبانش زنده خواهد ماند.