به گزارش سپیده بیگدلی نویسنده شرکت دانشبنیان قصه های کودکانه آی قصه: تهران، روز هفدهم خرداد ۱۳۳۰، میزبان کودکی بود که بعدها قصهگو و عروسکگردانی محبوب برای تمام کودکان شد. مرضیه برومند خالق پرطرفدارترین آثار نمایشی کودک و نوجوان است. او قصهگوی بچههای دیروز، بچههای امروز و بچههای فرداست.
اپلیکیشن قصه های کودکانه آی قصه به بهانهی هفتادمین سالروز تولد مرضیه برومند، مروری بر زندگی و کارنامه هنری او داشته است.
صبحبهخیر بچه موشها
برای بچههای سال ۱۳۶۰، صدای تیتراژ «ک مثل کپل، صحرا شده پر زِ گل… » مثل آهنربا عمل میکرد. آنها را به طرف تلویزیونهای کوچک میکشید و میخکوب میکرد؛ صدایی که حتی روی بزرگترها هم بیتاثیر نبود و آنها را هم به خودش جذب میکرد؛ صدایی که بچهها را به مدرسهی موشها میبرد و مینشاند پیش کپل، خوشخواب، نارنجی و گوشدراز و همکلاسیهایشان. پیش ماجراهای مدرسهی موشها و شخصیتهایی فراموشنشدنی که پشت هر کدام، یکی از چهرههای بزرگ سینما پنهان شده بود. کپل با صدای حمید جبلی حرف میزد، دمدراز با صدای راضیه برومند و مسعود کرامتی، دم باریک را ایرج طهماسب به صدا درمیآورد و نارنجی صدایش را از فاطمه معتمدآریا میگرفت.
بسیاری از خانوادههای ایرانی، در طول هفته انتظار جمعهها را میکشیدند تا زنگ مدرسهی موشها بخورد و موشها دور هم جمع شوند؛ سریال عروسکی محبوبی به کارگردانی مرضیه برومند که پایش به عکسبرگردانها، جلد دفترچهها و کتابهای بچهها هم باز شده بود.
بچههای سال شصت قد کشیدند و بزرگ شدند، ولی موشهای مدرسه فارغالتحصیل نشدند، پشت همان میزها نشستند و خاطرهای فراموشنشدنی شدند؛ خاطرهای زنده نهتنها برای بچههای سال شصت، بلکه برای نسلهای مختلف. بعدها، موشها در فیلم سینمایی شهر موشها ایفای نقش کردند و دوباره صفهای طویلی جلوی سینماها ساختند.
اما مدیر مدرسهی موشها و خالق عروسکها بازنشسته نشد؛ مرضیه برومند، کارگردان مدرسهی موشها، هنوز قصههای زیادی برای روایت و عروسکهای زیادی برای خلقکردن داشت.
مرضیه برومند؛ خاطرهساز، عروسکساز و قصهساز نسلها
تهران، روز هفدهم خرداد ۱۳۳۰، میزبان کودکی بود که بعدها قصهگو و عروسکگردانی محبوب برای تمام کودکان شد. مرضیه برومند، در خانوادهای هنرمند متولد شد. پدرش به شعر و هنر علاقه داشت و رد پای این علاقه، در مسیر کاری مرضیه برومند و سه خواهر هنرمندش نیز به چشم میخورد.
مرضیه برومند، در خیابان دلگشا قد کشید و بزرگ شد؛ در محلهی قدیمی و اصیل شهر تهران. از کودکی، به دنیای اطراف نگاهی کنجکاوانه و موشکافانه داشت و از دوران دبستان، تحتتاثیر خواهرش، احترام برومند، به هنر نمایش علاقه پیدا کرد. دختر کنجکاو خانوادهی برومند، کیهان بچهها میخواند و با کتابخانهی پدر ارتباط تنگاتنگی داشت؛ بینوایان، الیور توئیست، تام سایر و کلبهی عمو تام میخواند و یازده سالش نشده بود، که پنهانی دزیره را خواند.
معلم شیمی و دعوت به دنیای قصهها
مرضیه برومند در بررسی جامعهشناسانه کارنامه هنریاش در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در سال ۹۷، گفت:
سیزده چهارده ساله بودم که نقطه عطف مهمی در زندگیام روی داد و متحول شدم. کلاس ششم دبیرستان بودم، مدرسهمان دولتی بود؛ یک مدرسه خیلی معمولی که امکانات خاصی نداشت. یک دبیر شیمی جدید به مدرسهمان آمد به نام خانم منظر هاشمی سیاهپوش. حدود چهل ساله بود، شاید هم کمتر. یک روز خانم هاشمی همانطور که شیمی درس میداد پرسید: شما در مدرسه کتابخانه دارید؟ گفتیم داریم و نتیجه چند جلد بیشتر کتاب نبود. گفت اینکه کتابخانه نشد، باید کتابخانه درست کنید. گفتیم چطوری و گفت باید پول جمع کنید.
فردای آن روز یک صندوق آورد و گفت این باید پر شود. دردسرتان ندهم. صندوق پر شد و به اتفاق خانم هاشمی و دو نفر دیگر از بچهها، رفتیم خیابان شاه آبادِ آن دوران. تصویر آن روز به وضوح و روشن در ذهنم حک شده، انتشارات امیرکبیر، انتشارات نیل، انتشارات خوارزمی، انتشارات مروارید. به راهنمایی خانم هاشمی کتابها را انتخاب کردیم و خریدیم. همه جور کتاب؛ کتابهای علمی، تاریخی و اجتماعی، اطلاعات عمومی و کلی رمان و نمایشنامه از بهترین و مطرحترین نویسندگان دنیا مانند رومن رولان، شولوخوف، داستایفسکی، گورکی، چخوف، استاندال، کامو، سارتر، برشت که تا آن زمان اسمشان را هم نشنیده بودم.
شروع کردیم به کتاب خواندن؛ باید هفتهای یک کتاب میخواندیم و خانم هاشمی نمره شیمی را منوط کرد به خواندن کتاب. یادش بخیر، میگفت این فرمولهای شیمی به زودی یادتان میرود ولی کتاب در خاطرتان حک میشود. دیگر کتاب از دستم نمیافتاد؛ تمام کتابهای کتابخانه را با ولع خواندم و غرق در کتاب شدم. همراه با قهرمانهای رمانها رنج کشیدم، ظلم دیدم و عدالتخواه شدم، به زندان افتادم و آزادیخواه شدم، انسان را کشف کردم و انسانگرا شدم، آرمانخواه شدم و کمالگرا شدم، گریه کردم و خندیدم و خنده را ترجیح دادم و طناز شدم.
بخشی از صبحتهای مرضیه برومند در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران – سال ۹۷
مرضیه برومند سر کلاس هنرهای نمایشی
مرضیه برومند، مدیر مدرسهی موشها و معمار خونهی مادربزرگه، به دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و سر کلاسهای هنرهای نمایشی نشست. او در سال ۱۳۵۳، با ایفای نقش در تئاترهای کودکان، پا به عرصهی نمایش گذاشت؛ مسیر درخشانی که به خلق چند اثر از پرطرفدارترین آثار نمایشی کودک و نوجوان منجر شد.
یک خانواده و هزار قصه
مرضیه برومند در ساختن آثار ماندگارش، از اعضای خانوادهاش کمک گرفت؛ از خانوادهی برومند، دستهای دیگری هم در ساخت این مجموعههای ارزشمند سهیم بودهاند؛ راضیه برومند، بهعنوان عروسکگردان، گوینده و مجری در کارهای خواهرش نقش پررنگی داشته است؛ عادل بزدوده، همسر خواهر مرضیه، عروسکساز بعضی از مجموعههای او بوده و اعضای دیگر خانواده نیز به ساخت آثار او کمک کردهاند.
خونهی مادربزرگه در بندرانزلی
مدیر مدرسهي موشها، ضربههای بعدیاش را هم محکم زد و اثر نامیرای دیگری به سینمای کودک و نوجوان هدیه کرد. خونهی مادربزرگه سریال عروسکی دیگری بود که باز هم توانست در نقش آهنربا عمل کند و همه را پای شبکه دو بنشاند. مرضیه برومند سال ۱۳۶۶، یک بار دیگر، خاطرهای فراموشنشدنی ساخت؛ خاطرهای که نهتنها کودکان دهه شصتی، بلکه خانوادههایشان را هم پای ماجراهای مادربزرگ مینشاند.
خونهی مادربزرگه، در سفری به انزلی در ذهن مادر عروسکها ساخته شد؛ برومند، مادربزرگه را از زنی به نام ننه حلیمه، در بندر انزلی الهام گرفت. مادربزرگی بهیادماندنی، با خانهای که هزار قصه داشت و شخصیتهایی دوست داشتنی مثل نوکطلا، هاپوکومار، مخمل، مراد و…
خونهی مادربزرگه، ساخته شد؛ عادل بزدوده خالق مخمل بود و تیتراژ محبوب سریال، از همکاری مرضیه برومند و هنگامه مفید متولد شد. خونهی مادربزرگه، مثل مدرسهی موشها، موفق ظاهر شد و توانست یکی از پرطرفدارترین کارهای کودک و نوجوان باشد. این سریال در بمباران تهران ساخته شد و دوباره گروه مدرسهی موشها را دور هم جمع کرد، گروه درخشانی که ایرج طهماسب، حمید جبلی، مسعود کرامتی، مریم سعادت و… از اعضایش بودند.
عروسکها در میدان جنگ میرقصند
در سالهای دههی شصت، در بحبوحهی جنگ و تبعات روانی آن، عروسکهای برومند وارد بازی شدند و برای کودکان جنگیدند. جنگ در کارهای برومند تحقیر میشد؛ موشها، به کودکان همدلی یاد میدادند و خونهی مادربزرگه، آرامش را به آنها یاد میداد. خونهی مادربزرگه، ساختهی مرضیه برومند، در سالهای بمباران، در ترس و وحشت جنگ، گریزی به کودکی و شادی بود و حتی به دل بزرگسالها هم راه پیدا کرده بود.
زی زی گولو آسی پاسی دراکوتا تا به تا
سال ۱۳۷۳، دوباره تلویزیون به کودکان و نوجوانان، مجموعهای جذاب هدیه کرد؛ مجموعهای که نام مرضیه برومند به عنوان کارگردان در تیتراژش ثبت شده بود. زیزی گولو هم مسیر مدرسهی موشها و خونهی مادربزرگه را طی کرد و به سرعت به شهرت و محبوبیتی باورنکردنی رسید. دیگر زیزیگولو آسی پاسی، ورد زبان بچهها و حتی بزرگسالهای ایرانی شده بود.
بیشک نمیتوان از سینمای کودک و نوجوان ایران، بدون بردن نام مرضیه برومند صحبت کرد. دستهای هنرمندی که عروسکها را میگرداندند، قصهها را میساختند و خاطره میشدند.
راز محبوبیت آثار مرضیه برومند
اما چرا آثار مرضیه برومند به شهرتی باورنکردنی رسیدند، به قلبها راه پیدا کردند و ماندگار شدند؟ برومند زمانهاش را میشناخت و نیازها و دغدغههایش را میدانست؛ در کوران جنگ، در دورانی که نیازهای کودکان دیده و شنیده نمیشد، خونهی مادربزرگه را بنا کرد و در سالهای پس از جنگ، زندگی شهری زیزیگولو. او مرزهای خیال را برای کودکان و نوجوانان دهههای شصت و هفتاد شکست و با خلق شخصیتهایی تازه و بهیادماندنی، به ذهنها و خاطرات راه پیدا کرد. مادر عروسکها، از تجربههای جدید نمیترسید، گاهی عروسکها را به دنیای انسانها دعوت میکرد و گاهی انسانها را وارد دنیای عروسکها میکرد. تجربههایی که هرکدام، شروع مسیری در سینمای کودک و نوجوان شدند و به آثاری مثل کلاهقرمزی رسیدند.
دنیای آدمبزرگها
خانم کارگردان، آدمبزرگها را نیز از جهانبینی خودش بینصیب نگذاشته و آثار بزرگسال متنوع و متعددی در کارنامه دارد. آثارمرضیه برومند، حول مسائل روز جامعهاش میچرخد، قهرمانمحور نیست و در خلال داستانی سرگرمکننده، به مسائل اجتماعی و فرهنگی میپردازد؛ برومند، در حین اینکه قصهگوی خوبیست و مخاطب را تا پایان با روایتش همراه میکند، دغدغههایش را نیز نمایش میدهد؛ مشکلات زنان، حقوق کودک و… مسائلی هستند که در لایههای پنهان آثار برومند، موشکافی و نقد شدهاند.
منهای سینما و نمایش
مرضیه برومند، در کنار خاطرهسازی برای کودکان، سری هم به دنیای ورزش زده است؛ در دوران دانشجویی همراه تیم بسکتبال به نایب قهرمانی دانشگاههای کشور رسیده و از تماشاگران والیبال نیز هست و در آشپزی هم حرفهایی برای گفتن دارد.
از شبکههای سیاهوسفید تلویزیون تا شبکه نمایش خانگی؛ تازهترین اثر مرضیه برومند
مرضیه برومند، همیشه در حرکت است؛ خانم کارگردان، هنوز قصههای زیادی برای گفتن دارد. کلیله و دمنه، تازهترین سریال عروسکی مرضیه برومند است که قرار است در شبکه نمایش خانگی توزیع شود.
آثار و نقشآفرینیهای مرضیه برومند
فیلمهای سینمایی:
- دایره مینا (سال 1355، بازیگر)
- شهر موشها (سال 1364، کارگردان)
- تحفهها (سال ۱۳۶۶، بازیگر)
- میهمان ناخوانده (سال 1368، کارگردان و عروسکگردان)
- پناهنده (سال ۱۳۷۲، بازیگر)
- الو الو من جوجوام (سال 1373، نویسنده و کارگردان)
- سیب سرخ حوا (سال ۱۳۷۷)
- میکس (سال ۱۳۷۸، بازیگر)
- قطعهی ناتمام (سال ۱۳۷۹، بازیگر و مشاور کارگردان)
- مربای شیرین (سال 1379، کارگردان)
- دربهدرها (سال 1383، مشاور کارگردان)
- دربهدرها 2 (تهیه کننده، مشاور کارگردان و مجری طرح، سال 1384)
- شهر موشها 2 (سال 1393، کارگردان)
مجموعههای تلویزیونی:
- سلطان صاحبقران (سال ۱۳۵۷، بازیگر)
- دیو چو بیرون رود (سال ۱۳۵۹، کارگردان)
- مدرسه موشها (سال ۱۳۶۰، کارگردان و عروسکگردان)
- حکایت مسافر گمنام (سال ۱۳۶۴، بازیگر)
- راویان اخبار (سال ۱۳۶۵، کارگردان)
- خونه مادربزرگه (سال ۱۳۶۶، کارگردان و نویسنده)
- آرایشگاه زیبا (سال ۱۳۶۹، کارگردان)
- قصههای تابهتا (سال ۱۳۷۳، کارگردان)
- کودکی غلامحسین خان اصل تهرانی (سال ۱۳۷۵، کارگردان)
- تهران 11- 595 ج 48 (سال 1375، کارگردان، نویسنده، بازیگر)
- ورثه آقای نیکبخت (سال ۱۳۷۸، کارگردان)
- هتل (سال ۱۳۷۷، کارگردان)
- کارآگاه شمسی و دستیارش مادام (سال ۱۳۸۰، کارگردان)
- کتابفروشی هدهد (سال ۱۳۸۵، کارگردان)
- همه بچههای من (سال ۱۳۸۷، کارگردان)
- نشانی (سال ۱۳۸۹، بازیگر)
- آبپریا (سال ۱۳۸۹، کارگردان)
نمایشها:
- شهر کوچک ما
- آدم آدم است
- کدو قلقله و دیو آنتیگون
- نبیه دانا
- دزد و رنگ قرمز
- الدوز و کلاغ ها
- داستان ضحاک
- کلاه و شالواره
- یک جفت کفش برای زهرا
- افرا، یا روز میگذرد
آنچه خواندید، مروری بر زندگی و کارنامه هنری مرضیه برومند بود.
این مطلب را سپیده بیگدلی به سفارش اپلیکیشن قصه های کودکانه آی قصه و به بهانهی هفتادمین سالروز تولد مرضیه برومند گردآوری کرده بود.