زندگینامه

فردوسی ،شاعری که زبان فارسی را جان داد

زندگینامه فردوسی

ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه طوسی که ما او را به حکیم ابوالقاسم فردوسی می‌شناسیم، شاعر حماسه‌ سرای ایرانی و نویسنده‌ی شاهنامه است. همه‌ی ما از کودکی و در کتاب‌های درسی با آثار او آشنا هستیم. می‌توان گفت او نقش برجسته‌ای در حفظ زبان و ادب فارسی داشته است. در حال حاضر شاهنامه بزرگ‌ترین کتاب‌ به زبان فارسی است که در سرتاسر جهان مورد توجه قرار گرفته و به بسیاری از زبان‌ها ترجمه شده است. در این مطلب به قلم شیدا علی‌پور، نویسنده سایت کودکانه آی‌قصه به زندگی این شاعر بزرگ پرداختیم.

زندگینامه فردوسی
زندگینامه فردوسی

آغاز زندگی فردوسی

ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری مصادف با ۳۱۹ هجری خورشیدی و سال ۹۴۰ میلادی، در روستای «پاژ» واقع در شهر طوس خراسان به دنیا آمد. براساس بیتی که در خود شاهنامه آمده «چو آدینه هرمزد بهمن بود، بر این کار فرخ نشیمن بود» محققان اینطور برداشت کرده‌اند که روز تولد حکیم فردوسی روز اول بهمن است. از طرفی براساس این بیت در شاهنامه «سرآمد کنون قصه یزدگرد، به ماهِ سپندارمذ، روزِ اِرد» روز بزرگداشت فردوسی را روز ۲۵ اردیبهشت در نظر گرفته‌اند؛ اما متاسفانه برداشت درستی از این بیت نداشته و اِرد را به معنای اردیبهشت گرفته‌اند. در حقیقت در آن زمان به بیست و پنجمین روز ماه اِرد می‌گفتند. سپندارمذ هم نام دیگر اسفند است در نتیجه این بیت به ۲۵ اسفند ماه یعنی روز پایان یافتن نگارش شاهنامه اشاره دارد.

فردوسی در روستای پاژ واقع در شهر طوس خراسان به دنیا آمد

کسب علم در دوران نوجوانی و جوانی

پدر فردوسی از دهقانان ثروتمند طوس بود (دهقانان یکی از طبقه های اجتماعی بودند که در ردیف مالکان قرار داشتند و حد فاصل طبقه اشراف و کشاورزان را تشکیل می‌دادند.) او که در خانواده‌ای ثروتمند زندگی می‌کرد، نیازی به کار کردن نداشت و به همین دلیل در دوران کودکی و نوجوانی به تحصیل علم مشغول شد. حکیم ابوالقاسم فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذراند و مقدمات کمال و تحصیل را نزد پدر و در مکتب خانه‌های باژ و طوس فرا گرفت، سپس به مدرسه‌ای در طوس برای ادامه تحصیل رفت. او از همان دوران به خواندن داستان‌های تاریخی علاقه‌مند شد. تمکن مالی فردوسی باعث شد او بتواند دوران نوجوانی و جوانی را صرف مطالعه تاریخ و به دست آوردن علم کند.

فردوسی
حکیم ابوالقاسم فردوسی تحصیل را نزد پدر در مکتب‌خانه‌های پاژ و طوس فراگرفت

دوران کودکی فردوسی با دوران پادشاهی سامانیان هم‌زمان بود. پادشاهان سامانی به ادبیات ایران علاقه‌ی بسیاری داشتند و با پشتیبانی از زبان فارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشه ایرانی آماده ساختند. فردوسی در مدرسه با فردی به نام محمد بن حسن آشنا شد و آنها به مدت چهل سال با هم همنشین بودند.

او پس از آشنایی با تاریخ ایران و مطالعه‌ی آن، به داستان‌ها و افسانه‌های کهن ایرانی بیشتر علاقه‌مند می‌شد، طوری که تصمیم به نوشتن مجموعه‌ای عظیم از داستان‌های اساطیری ایرانیان گرفت و طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث به وجود آمدن «شاهنامه» شد.

در شعرهای فردوسی از هچو، دروغ و تملق خبری نیست

اثری ماندگار به نام شاهنامه

فردوسی در سخن، لطیف و پرشور است. در اثر منظوم شاهنامه طبع لطیف و روحیه وطن‌دوستی فردوسی دیده می‌شود. حکیم طوس به ایران زمین و افسانه قهرمانان آن عشق می‌ورزید. در شعرهای او از هجو، دروغ و تملق خبری نیست. ابوالقاسم فردوسی شاعری اخلاق‌گرا و فضیلت دوست در ادبیات حماسی ایران است. شاهنامه را نیز می‌توان اثر حماسی منحصر به فرد در ادبیات ایران نامید.

فردوسی در سال ۳۷۰ یا ۳۷۱، به نظم درآوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار، هم خود او ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم برخی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند، او را یاری می‌کردند؛ اما به مرور زمان و پس از گذشت سال‌ها، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد.

متاسفانه اطلاعات زیادی از زندگی شخصی فردوسی در دست نیست؛ اما می‌گویند او یک پسر و یک دختر داشته. همسرش زنی فرهیخته بوده و ساز چنگ می‌نواخته. گفته می‌شود در زمان حیات پسرش را از دست داده و از تهیه‌ی جهیزیه‌ برای دخترش ناتوان بوده و به همین دلیل شاهنامه را به محمود غزنوی می‌فروشد.

فردوسی نوشتن شاهنامه را در ۴۰ سالگی آغاز کرد و نگارش آن حدودا ۳۵ سال به طول انجامید.

حکیم ابوالقاسم فردوسی نوشتن شاهنامه را در ۴۰ سالگی آغاز کرد و نگارش آن حدودا ۳۵ سال به طول انجامید. شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد، مجموعه‌ای از داستان‌های ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می‌کند.

در بین داستان‌های جذاب و خواندنی شاهنامه، برخی جالب‌تر هستند. داستان تولد زال، بدون شک یکی از همین داستان‌های جذاب به شمار می‌آید. فردوسی ماجرا را اینطور روایت می‌کند که سام نریمان و همسرش صاحب پسری می‌شوند که موهایش همگی سفید است. سام که پیش از این هیچ فرزندی نداشت، پسر تازه به دنیا آمده‌اش را از ترس حرف مردم برداشت و به کوه البرز برد تا در آنجا رها کند. سیمرغ (پرنده افسانه‌ای) پسربچه را دید، به لانه برد و بزرگ کرد تا در آینده زال به پهلوانی بزرگ تبدیل شود. این پهلوان افسانه‌ای، پدر رستم دستان در افسانه‌هایی است که ساخته و پرداختۀ فردوسی به شمار می‌آید؛ اما ریشه‌ در واقعیت هم دارد.

فردوسی
بیژن و منیژه یکی از داستان‌های عاشقانه شاهنامه است

شاهنامۀ فردوسی، داستان عاشقانه کم ندارد. یکی از معروف‌ترین این داستان‌ها، ماجرای بیژن و منیژه است که از کنجکاوی بیژن برای دیدار منیژه شروع می‌شود. میان این دو دلدار که یکی اهل ایران است و دیگری از توران آمده، پیوندی شکل می‌گیرد و منیژه که طاقت دوری بیژن را ندارد، او را بیهوش می‌کند و با خود به توران می‌برد و… این خود زمینه‌ساز ماجراهای فراوان می‌شود؛ اما در نهایت، دو دلداده به هم می‌رسند.

یکی از روایت‌های مهم شاهنامه که در طول اعصار مختلف الهام‌بخش آزادگان ایرانی بوده، داستان ضحاک و کاوه آهنگر است. آژی‌دهاک یا همان ضحاک که پیشتر به پادشاهی جمشید خاتمه داده است، موجودی است پلید که شیطان به ترفندی به دیدنش می‌رود و از روی تشکر، ۲ بوسه روی شانه‌هایش می‌نشاند. از جای بوسه‌های شیطان روی شانه‌های ضحاک، دو مار می‌روید که هر روز مغزهای جوانان را میخورند… کاوه، آهنگری است که دو پسر جوانش را به همین طریق از دست داده، در انتقام آن‌ها دست به شورش می‌زند و قیامی علیه ضحاک ترتیب می‌دهد. او در مسیر خود فریدون را دوباره پیدا می‌کند و با هم ضحاک را در کوه دماوند به بند می‌کشند تا دیگر نتواند به موجود دیگری آسیب برساند.

پیمان‌شکنی محمود غزنوی

حکیم ابوالقاسم فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گران‌بهایی کرد، در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود عرضه داشت، تا شاید از سلطان محمود صله و پاداشی دریافت کند.

سلطان محمود هم نخست وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد. ولی اندکی بعد از پیمان خود برگشت و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای او فرستاد.

زندگینامه فردوسی
پس از پایان شاهنامه،فردوسی آن را به سلطان محمود غزنوی عرضه داشت تا شاید پاداشی دریافت کند

حکیم ابوالقاسم فردوسی از این پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد. به همین خاطر از غزنین که پایتخت غزنویان بود بیرون آمد و مدتی را در سفر به سر برد و سپس به زادگاه خود بازگشت. علت این پیمان شکنی آن بود که فردوسی مردی موحد و پایبند مذهب تشیع بود و در شاهنامه در ستایش یزدان سخنان نغز و دلکشی سروده بود؛ اما سلطان محمود پیرو مذهب تسنن بود و به علاوه تمام شاهنامه در مفاخر ایرانیان و مذمت ترکان آن روزگار که نیاکان سلطان محمود بودند سروده شده بود.

همین امر باعث شد او به پیمان خود وفادار نماند؛ اما چندی بعد سلطان محمود از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد همان شصت هزار دینار را به طوس ببرند و به فردوسی تقدیم کنند؛ اما هدیه سلطان روزی به طوس رسید که فردوسی با سربلندی و افتخار حیات فانی را بدرود گفته و فوت کرده بود. جالب این است که دختر والا همت فردوسی از پذیرفتن هدیه پادشاه خودداری کرد و آن را پس فرستاد و افتخار دیگری بر افتخارات پدر بزرگوارش افزود.

مرگ فردوسی

زمان درستی از تاریخ مرگ فردوسی در دست نیست؛ اما مرگ او در دورانی سخت و در شرایط نابه سامان مالی بوده است. بنا به روایت‌های به جا مانده از نظامی گنجوی، مرگ فردوسی همزمان با تصمیم سلطان محمود غزنوی به دلجویی از فردوسی و پرداخت پاداش بابت سرودن شاهنامه، به او بوده است.

فردوسی در سال ۴۱۶ هجری قمری از دنیا رفت. از دفن فردوسی در قبرستان طوس ممانعت شد؛ زیرا در آن زمان دفن مسلمانان شیعه را در این قبرستان ممنوع کرده بودند. سرانجام فردوسی را در حیاط خانه خودش دفن کردند و یکی از حاکمان محلی غزنویان، بنایی در محل مقبره فردوسی ساخت.

در طول زمان این آرامگاه رو به ویرانی می‌رفت، تا زمان حکومت پهلوی که در طی سال‌های ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳، به دستور رضا شاه پهلوی و توسط انجمن میراث فرهنگی، بنای آرامگاه فردوسی را کامل بازسازی کردند. در سال ۱۳۱۳ و هم‌زمان با آیین هزاره فردوسی از بنای جدید آرامگاه فردوسی رونمایی شد. در سال ۱۳۴۸، هوشنگ سیحون، معمار برجسته ایرانی، طراحی آرامگاه را تکمیل کرد و شکل امروزی بنای آرامگاه فردوسی، نتیجه طراحی استاد هوشنگ سیحون است.

آرامگاه امروزی فردوسی در ۲۰ کیلومتری شمال غربی شهر مشهد

آرامگاه فردوسی امروزه در ۲۰ کیلومتری شمال غربی شهر مشهد، در مسیر عبوری به‌سمت کلات نادری و در نزدیکی شهر تاریخی طبران و بقعه تاریخی هارونیه قرار دارد. روستای پاژ (زادگاه فردوسی)، امروزه با نام روستای فاز شناخته می‌شود. این روستا  در ۲۸ کیلومتری آرامگاه او قرار گرفته است.

در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده‌ است و هر سال در این روز آیین‌های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاه‌ها و نهادهای پژوهشی برگزار می‌شود.


اگر به خواندن زندگینامه علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنیم زندگینامه «محمد تقی بهار» را هم بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *