نوشتهی سوزان کورونز گیفورد
خانوادهای که صد سال پیش زندگی میکرد، باور داشت که تنها تفاوت کودکان با بزرگسالان، اندازهی آنهاست؛ آنها فکر میکردند نباید به حرف بچهها گوش کنند. و از آنجا که بچهها میتوانند هر کاری را انجام دهند باید بعضی از مسئولیتهای اصلی زندگی را بر عهده آنها بگذارند. امروزه میدانیم که چنین باورهایی صحیح نیست. اما خود ما هم هنوز تحت تاثیر باورهای رایج اطراف، فکر میکنیم که مصرف مواد قندی باعث میشود تا بچهها از در و دیوار بالا روند. یا هر از گاهی رشوه دادن به بچهها، ما را پدر ومادر بدی میکند. چون، ما هم مانند اجدادمان نسبت تفکرات رایج زمانه، مصون نیستیم. ما هم مانند آنها، آنچه را که دوستان، خانواده و رسانهها میگویند باور میکنیم. ما برای اینکه به شما کمک کنیم که واقعیت را از خرافات تمییز دهید، نگاهی به چند باور افسانهای که به صورت گسترده در میان والدین امروزی رواج دارد، انداختهایم.

باور افسانهای: اگر هر وقت کودکتان گریه کند او را بغل کنید، بغلی(لوس) میشود
واقعیت: شما نمیتوانید یک نوزاد را لوس کنید. دکتر موریس الیس نویسنده کتاب پرورش هوش هیجانی میگوید: اگر کودک شما با بغل کردن آرام میشود، پس حتماً به آغوش شما نیاز دارد. او باید بفهمد که شما جوابگوی نیازهای او خواهید بود. در واقع، اصلیترین آموزهی روانی، در شش ماه اول زندگی، این است که کودکان یاد بگیرند این دنیا جای امن و قابل اعتمادی است و میتوانند مطمئن باشند که به نیازهای آنها رسیدگی خواهد شد. اما بعد از اینکه فرزندتان به شش ماهگی رسید؛ شما میتوانید خود را قدری عقب بکشید تا او متوجه شود که میتواند- حداقل برای چند دقیقه- بدون اینکه کسی را کنار خود داشته باشد، دوام بیاورد. نگران نباشید، ممکن است غر بزند ولی او تا این موقع یاد گرفته است که شما برای رسیدگی به نیازهای او بر میگردید.
باور افسانهای: مصرف مواد قندی باعث میشود تا بچهها شیطانتر شوند
واقعیت: علی رغم تجربه شخص بعضی از افراد، هیچ شواهد علمی ای برای تایید این نظریه وجود ندارد. پس چرا بین باورهای والدین و نتایج تحقیقات علمی تفاوت وجود دارد؟ دکتر الن گرین، متخصص اطفال از پالو آلتو کالیفرنیا، این موضوع را این گونه توضیح میدهد: شکر به تنهایی، موجب فعالیت بیشتر نمیشود. هر غذایی که بر میزان قند خون تأثیر بگذارد میتواند سطح آدرنالین خون و در نتیجه انرژی را افزایش دهد . گوجه فرنگی هم مثل شکلات میتواند همین کار را کند. اما، فیبر معمولاً، این اثر را تعدیل میکند. مصرف فیبر باعث میشود تا میزان قند خون، ثبات بیشتری داشته باشد. اما بسیاری از تنقلات شیرین، میزان فیبر کمی دارند. همین فیبر پایین، باعث ازدیاد ناگهانی انرژی وبعد هم افت ناگهانی آن میشود. بنابراین مشکل از شکر نیست از فیبر کم هست.
اگردر خانه شما آدرنالین بچهها یک دفعه بالا میرود، میتوانید به جای آب سیب به فرزندتان سیب بدهید. اما اگر نان و پنیر صبحانه بچهها را با سبزی خوردن و گوجه و خیار همراه میکنید تا از مقدار فیبر بالایی برخوردار شود، نگران چایی شیرین همراه آن نباشید.
باور افسانهای: پای شما با حاملگی، یک سایز کامل بزرگتر میشود
پای شما، معمولا، فقط نیم سایز بزرگ میشود. دکتر میشل اسحاق، متخصص زنان از نیوجرسی و نویسندهٔ کتاب راهنمای ابلهان برای حاملگی و زایمان می گوید: با وجود تمام اضافه وزن و تورمی که پنجههای شما هنگام بارداری تحمل میکند، نباید از اینکه فیزیک شما متحمل بعضی تغییرات دائمی شود، تعجب کنید. آیا ظاهر شکم شما مثل زمان قبل از حاملگی میماند؟ مشابه همین اتفاق هم برای پای شما میافتد. استخوانها، بافت نرم، عضلات و رگهای خونی در این دوران به قدری کش میآیند (مخصوصا اگر دوقلو باردار باشید) که نمیتوانند به سایز اولیه خود باز گردند. مثبت بیاندیشد: میتوانید کفشهای نو بخرید.
باور افسانهای: دوسالگی وحشتناک است
واقعیت: دوسالگی، یا واضح تر بگویم، دورهای میان ۱۸ ماهگی تا ۳۰ ماهگی، تنها زمانی که شما برای آن آماده نباشید، وحشتناک است. ممکن است در این دوران، گاهی این طور به نظر برسد که کودک ناز شما با یک کودک لجباز، جواب پس بده و قشقرق راه انداز دیگر عوض شده است. ولی اگر نگاه مثبت خود را حفظ کنید و اندکی اطلاعات درباره نحوهی مدیریت این دوران جمعآوری کنید؛ هم شما و هم فرزندتان از آن بهره میبرید.
دکتر سوزان اندرسون متخصص رفتاری و نویسنده کتاب آیا این فقط یکه دوره هست؟ میگوید: کودکان در این دوران به مرحلهی حساس و هیجانانگیزی در رشد میرسند. آنها سعی میکنند به سوی استقلال و فردیت حرکت کنند. خواسته شما هم به عنوان یک والد همین است. شما هم میخواهید فرزندتان خودش را کشف کند. پس هر وقت امکان دارد، به تمایل او برای فاصله گرفتن از خودتان پر و بال دهید. برای اینکه دوسالگی را بهتر مدیریت کنید. محدودههای رفتاری را به خوبی برایش مشخص کنید و به او فرصت انتخاب کردن دهید (کدام لباس خواب را میخواهی بپوشی؟ آبی یا قرمز؟) و سعی کنید موقعیتهایی را که موجب طغیان میشود را کاهش دهید. منظورم این است که شاید در این سن بهتر باشد، زمانی که همسرتان در منزل هست و میتواند مراقب فرزندتان باشد برای خرید به سوپر مارکت بروید.
از گفتن «چون من مادرت هستم باید به حرفم گوش کنی» پرهیز کنید
واقعیت: گاهی این جمله راه خوبی برای پایان دادن به صحبتهای نامناسب بچهها هست. شما خیلی منطقی و محترمانه بارها به فرزندتان توضیح دادهاید که باید سر وقت بخوابد چون خواب کافی برای سلامت و رشد ضروریست. اما او هر بار، خیلی غیر منطقی ممانعت میکند و میپرسد «آخه چرا باید زود بخوابم» زمانی که به این نقطه میرسید میدانید که او میخواهد از این سؤال سؤ استفاده کند تا از خوابیدن فرار کند. دکتر ولف نویسنده کتاب رازهای فرزندپروری: در دنیای امروز، چگونه میتوانیم فرزندمان را مدیریت کنیم. میگوید: زمانی که میدانید فرزندتان میخواهد با سوال پرسیدن و بحث کردن از زیر کاری در برود دیگر وظیفه ندارید تا با دلیل و منطق او را متقاعد کنید. بلکه وظیفه شما در این موقعیتها این است که جلوی بحث اضافه را بگیرید. و گفتن جملهٔ من مادرت هستم پس باید به حرفم گوش کنی دیگه حرف اضافهای نباشه. حرفی هست که میتواند بحث را فیصله دهد.
باور افسانهای: رشوه دادن به کودکان همیشه ایدهٔ بدی هست
رشوه دادن به بچهها بیشتر مواقع ایدهی بدی هست. ولی اگر ۹۸ درصد مواقع این موضوع را رعایت کنید. اما اتفاقاً در ۲ درصد باقی موارد که نمیتوانید بر سر رفتار درست مذاکره کنید، آنقدرها هم فکر بدی نیست. مثلاً، اگر شما خیلی خیلی احتیاج دارید که فرزندتان در مراسم عقد خواهرتان آرام و ساکت یک گوشه بنشیند، عیبی ندارد که به او قول خرید یک اسباب بازی را در انتهای روز بدهید.
اما چرا بیشتر از این راهکار استفاده نکنیم؟ علاوه بر اینکه رشوه دادن، راه حل گرانی هست؛ خیلی زود هم اثر خود را از دست میدهد. ما نمی خواهیم که با رشوه گرفتن یاد بگیرند که فقط زمانی مثل یک انسان متمدن رفتار کنند که نفعی برایشان وجود داشته باشد.
باور افسانهای: والدین نباید در مقابل بچهها دعوا کنند
واقعیت: این افسانه تنها با شرایطی قابل قبول هست. اگر شما میتوانید در مقابل فرزندتان بالغانه دعوا کنید و اختلافهای خود را با صدای آرام و بدون سرزنش کردن طرف مقابل مطرح کنید؛ این کار را انجام دهید. این روش راهکارهای حل اختلاف مفیدی را به آنها آموزش میدهد. ولی اگر میدانید که خیلی عصبانی هستید، حتماً برای کنترل تن صداتون به مشکل خواهید خورد. و ما میدانیم که دعوا با صدای بلند برای بچهها خیلی ترسناک است. دکتر الیس معتقد است که بچههای کوچکتر خود را مقصر دعوای پدر و مادر میدانند. چرا که آنها عمیقاً باور دارند که شما موجود بی نقصی هستید و اگر مشکلی پیش آمده حتماً تقصیر آنها بوده است. پس مامان و بابا، حواستان باشد چه زمانی دعوا را از خانه بیرون ببرید.
باور افسانهای؛ بچههایی که زود حرف میزنند و راه میافتند از همسلان خود باهوشترند.
واقعیت: حرف زدن و راه افتادن زودتر از موقع، دستآوردهای بی معنایی در مسیر کلی زندگی هستند.
دکتر سوزان اندرسون میگوید: اگر کودکان خیلی دیرتر از موعد این کارها را انجام دهند ممکن است مشکلی وجود داشته باشد. اما برعکس این موضوع صدق نمیکند. در واقع، پیشرفت سریع در این فعالیتها، نشان دهنده عملکرد خوب در تواناییهای حرکتیست. همانطور که (معمولاً) قبل از راه افتادن لازم است چهاردست و پا راه برویم. قبل از حرف زدن هم باید در حرکت دادن عضلات دهان مهارت یابیم. هر دوی این کارها به معجزهٔ رشد مغز مرتبط هست؛ و هر کودکی چه باهوش باشد و چه نباشد، با سرعت خودش در این زمینه رشد میکند.
افسانه:شما میتوانید به غریزه مادری خود اعتماد کنید.
واقعیت: چیزی که خیلی از ما آن را غریزه مادری مینامیم در واقع اضطراب مادرانه است. چند بار اتفاق افتاده که شما با سرعت، مطمئن از اینکه آمبولانسی که سر کوچه دیدهاید، از خانه شما آمده است، خود را به خانه رساندهاید و بعد بچهها و همسرتان را در حالی که با خیال راحت در مقابل تلویزیون لم داده بودند یافتهاید. یا زمانی که بچهها را برای چند ساعت منزل مادر بزرگشان گذاشتهاید تا جایی بروید، چند بار تلفن خود را از روی نگرانی چک کردهاید. ظاهراً، اضطراب هم مانند لقمه گرفتن بخشی از مادر بودن هست.
دکتر هریت لرنر نویسنده کتاب رقص مادرانه: کودکان چگونه زندگی شما را عوض میکنند، اظهار میکند: منظور این نیست که به آنچه به دلتان افتاده هیچ اعتنایی نکنید. همه ما کم و بیش بعضی چیزها را حس میکنیم. ولی قبل از اینکه خیلی نگران شوید با یکی از دوستان عاقل خود صحبت کنید تا آرام شوید. زمانی که مضطرب یا تحت فشارهستیم رابطه خودمان را با درایت درونی خود از دست میدهیم. اما شما باید به حس قوی و مداومی که نسبت به یک موضوع خاص مانند سلامت فرزندتان دارید توجه کنید. من بارها دیدهام که دکترها به مادری که نگران سلامت یا نحوهی رشد فرزندش بوده است اعتنا نکردهاند و در آخر مشخص شده که حق با مادر بوده است.
افسانه: اگر به تک تک رفتارهای نادرست فرزندتان واکنش نشان ندهید، کنترل او را از دست خواهید داد.
واقعیت: با توجه به تنوع موقعیتها، حال و حوصله (خودتان و فرزندتان) و ماهیت متغییر رفتارهای که فرزندتان در طول رشد، از خود بروز میدهد، امکان ندارد که بتوانید به تک تک رفتارهای نامناسب فرزندتان واکنش نشان دهید. ولف نویسنده کتاب چگونه کودکان امروزی را بدون تنبیه و جایزه اداره کنیم؟ میگوید: آنچه از مداومت در اجرای قوانین تربیتی مهمتر است این است که بچههای شما بفهمند که وقتی شما جدی هستید، سر حرف خودتان میمانید. کودکان معمولاً در هر موقعیتی میفهمند که از زیر چه کاری میتوانند قصر بروند. آنچه در این موقعیت میتواند جلو دار آنها بشود این است که از خود بپرسند: مامان الان جدی هست؟ سر حرفش ایستاده یا نه؟ آن وقت رفتار خود را با پاسخ به این سوالها تنظیم میکنند.
زیبایی توصیهی ولف در این است که امکان انعطاف پذیری را برای رفتارهایی که خیلی هم مهم نیستند و یا آنقدر تکرار نمیشوند که در فهرست قوانین خانه شما جای بگیرند، باز میگذارد. ممکن هست که دیروز شما به فرزندتان اجازه داده باشید که بر روی طبل کوچکش بکوبد. دیروز این کار او شما را ناراحت نمیکرد، اما امروز صدایش شما را اذیت میکند. حتی اگر دیروز اجازه این کار را به او داده باشید، اگر امروز او را با لحنی جدی از این کار منع کنید، او به حرف شما گوش خواهد کرد. قاعده این کار به این صورت است که هنگامی که تصمیم بر چیزی میگیرید، روی حرف خود بایستید. اما باید میدان نبرد خود را به دقت انتخاب کنید. اگر حوصله ندارید بهتر است جنگ را شروع نکنید. چون از همان اول، شکست شما حتمی است. بنابراین اگر از همان اول بگویید: «میدونی چیه؟ امروز روز شانست هست» از تاکتیک مؤثرتری استفاده کردهاید.
باور افسانهای: بچه دار شدن به زندگی جنسی شما گند میزند.
واقعیت: بچهدار شدن حتما زندگی جنسی شما را تغییر میدهد. ولی فقط برای چند ماه اول که هم شما و هم همسرتان خسته و در شوک تغییرات رخ داده هستید. دکتر جنیفر نوپ، زوجدرمانگر و سکس تراپیست از شیکاگو میگوید: از یکدیگر ناامید نشید شما خیلی زود به شرایط قبل از بچهدار شدن خود باز میگردید. اما نکته این است که زیاد به خود یا دیگری فشار نیاورید و اجازه دهید تا صمیمیت فیزیکی آهسته آهسته به شرایط قبل باز گردد. البته احتمالاً، موقعیتهای صوتی و بصریای که قبلاً برای شما تحریک کننده بودهاند هم تغییر میکنند. چرا که بعد از بچه دار شدن، داشتن خواب کافی و یا وجود کسی که برای مدتی از فرزند شما مراقبت کند بیش از لباسخواب ساتن قرمز یا کلاه آتش نشانی مؤثر است.
باور افسانهای: مغز کودکان تا سه سالگی کامل میشود.
واقعیت: بعضی از مهارتهای پایهای بقا مانند بینایی و تکلم –مهارتهایی که هر بچهای در شرایط عادی آنها را کسب میکند- باید در سه سال اول زندگی شکل بگیرند. ولی هیچ عیبی ندارد اگر برخی مهارتهای پیشرفتهتر مانند یادگیری زبان خارجی و آموزش موسیقی در سالهای بعدی رخ دهند. دکتر الیزابت سودو میگوید: مناطق جدیدی از مغز در طول سالهای کودکی و حتی بزرگسالی، فعال میشوند و به کار میفتند. به همین خاطر است که بزرگسالان میتوانند به صورت انتزاعی فکر کنند و کودکان نمیتوانند. پس چرا پدر و مادرها فکر میکنند که قبل از پیش دبستانی درهای رشد توانمندی مغز، بسته میشود. دکتر جان بروئر نویسنده کتاب افسانهٔ سه سال اول زندگی، اظهار میکند که علم یا بد تعبیر شده یا بد بیان شده است. چرا که این باور که اگر میخواهیم به رشد هوش کودکان خود کمک کنیم باید این کار را در سه سال اول زندگی فرزند خود انجام دهیم، اشتباه است. دکتر سودو توصیه میکند که اگر میخواهید به پرورش تواناییهای مغزی فرزند خود کمک کنید، شنیدن موسیقی موتزارت و ویدئو های انیشتن کوچک را کنار بگذارید و در عوض به سرنخهایی که خود فرزندتان به شما میدهد توجه کنید. کودکان دوساله بسیار کنجکاوند. آنها عاشق کشف محیط اطراف و یادگیری هستند. مثالاً، شما میتوانید در هنگامی که با کودک خود قدم میزنید در صورتی که از قبل تکالیف خود را انجام داده باشید میتوانید بعضی آموزههای زیستشناسی یا جغرافیا را در این پیاده روی بگنجانید. زمانی هم که فرزند شما به اعداد و شمارش علاقه نشان میدهد، خرید از سوپر مارکت را با بازی همراه کنید. از او بخواهید تا هر جا عدد نه نوشته شده است، آن را پیدا کند. فرزند شما هر جایی که هست، شما میتوانید با توجه به علاقمندیهای او، مواد اولیه یادگیری را برای او فراهم کنید.
باور افسانهای: جهان جای خطرناک و ترسناکیست، بنابراین باید ۲۴ ساعته از کودکان مراقبت کرد.
حمایت و کنترل زیاده از حد، بیش از مفید بودن مضر است. واقعیت این است که بیشتر فجایعی که ما از رخ دادن آنها میترسیم یا به ندرت اتفاق میافتند یا کلاً قابل پیشگیری هستند. مثلا بچه دزدی اتفاق نادری هست، هرچند کسی آمار دقیقی از این موضوع ندارد. اما آنچه میدانیم این است که این رقم آن قدر نیست که به فرزند ۸ ساله خود اجازه ندهیم که در حیاط ساختمانی شخصی خودمان در منطقهای امن به تنهایی بازی کند. یا مثلاً، بسیاری از بیماریهای پوستی، خیلی به دشواری منتقل میشوند و درمان راحتی هم دارند. بنابراین لازم نیست در گرمای تابستان، زمانی که کودک خود را به پارک میبریم شلوار بلند به او بپوشانیم. البته شما ممکن است از خود بپرسید که استفاده از این تدابیر اضافهتر چه ضرری دارد؟ ما فقط میخواهیم جلوی بعضی اتفاقات ناگوار را بگیریم. ما در جامعهای زندگی میکنیم که وجود تجربههای متنوع و متعدد، بسیار مفید است. اگر قرار است فرزندان ما با ترس و اضطراب در خانه بمانند، باعث محدود شدن پتانسیلهای آنها میشویم. درست است که ما به عنوان والد موظفیم که جانب احتیاط را نگه داریم. اما به جای زیاده روی در مراقبت، بهتر است روشهای خود مراقبتی را به فرزندانمان آموزش دهیم. تا آنها هم بتوانند موقعیتها را مورد ارزیابی قرار دهند و خطرات احتمالی را بسنجند.
باور افسانهای: حاملگی، زنان را زیبا میکند.
واقعیت: دکتر میشل گلیکمن، متخصص زنان و زایمان میگوید: از من به عنوان کسی که زنان باردار زیادی را دیده است قبول کنید که فقط مانکنها، آن هم در صورتی که خوش شانس باشند، در زمان حاملگی زیبا به نظر خواهند رسید. درست است که رخسار بعضی از زنان در زمان حاملگی، سرخ میشود و این با اضافه شدن خوشحالی از بارداری باعث درخشش پوست آنان میشود. اما زنان بسیار دیگری هم هستند که در این دوران دچار تورم لبان و بینی یا آکنه میشوند یا لثههای آنها خونریزی میکند و واریس پیدا میکنند. ویژگیهایی که خیلی هم زیبا نیستند. البته اگر از دید یک فرد منتقد، خیلی هم زیبا به نظر نرسید، اتفاق خیلی مهمی نیفتاده است. چرا که احتمالاً شوهر شما اینقدر از پدر شدن خود خوشحال است که شما را زیباترین زن دنیا میبیند و آن موجود کوچکی هم که در شکم شماست درچند سال آینده از ته قلب به شما خواهد گفت که چقدر به نظرش زیبا هستید.