این اثر در بخش «قصه» مسابقهی «من و ویروس» پذیرفته شده است.
اگر این اثر را دوست دارید، میتوانید در پایین همین پست، آن را لایک کنید و یا نظرتان را بنویسید.
| برای شرکت در مسابقه اینجا را بخوانید |
| دیگر آثار شرکتکننده در مسابقه را اینجا ببینید |
داستان جی جی ویروس و من
سلام من امروز میخوام یک داستان خنده دار و ماجراجویی در مورد زندگی یک ویروس تعریف کنم. داستان از اینجا شروع شد که من توی خونه ی خودمون قرنطینه بودم به خاطر یک ویروس خیلی بد، که مادرم خبر مرگ یکی از دوستانمان رادر اثر این ویروس بهم داد.
بعد ظهر شنبه بود تازه از مراسم ختم برگشته بودیم من اونجا با هیچکس دست ندادم و به هیچ چیز دست نزدم. وقتی رسیدیم خانه لباسام رو در آوردم و انداختم تو ماشین لباسشوی وبعد مادرم رفت تا استراحت کند وبعد من رفتم تا تلویزیون تماشا کنم. داشتم فیلم میدیدم که یک صدای جیغ ضعیف شنیدم؛ من تابه حال ده بار این فیلم رو دیده بود ، هیچ صدای جیغی توش نبود ولی از اونجایی که خیالاتی بودم صدارو مهم ندونستم. رفتم تا مشق بنویسم ولی باز هم همان صدا آمد شبیه صدای صوت ضعیفی شنیده میشد صدا خیلی واضح بود ول انگار داشت میگفت (واای نه) بعد که صدا نزدیک گوشم شد واضح شد پرسیدم توکی هستی؟ (داشتم سکته میکردم) جواب شنیدم من یک ویروس هستم ترسم ببشتر شد گفتم اینجا چی کار میکنی؟ ازجون من چی میخوای؟
اونم خیلی ترسید و گفت تو نمیتونی منو ببینی خلاصه سرتون رو درد نیارم وقتی سوال و جواب هارو شنیدم ترسم ریخت. فکر کردم خیالاتی شدم پرسیدم چرافقط من صدای تو را میشنوم؟ گفت چون صدای من خیلی ضعیفه. داشت کم کم باورم می شد پرسیدم تو چجوری اومدی اینجا؟ گفت: «من یک ویروس ضعیف شده ی آزمایشگاهی برای مقابله با ویروس کرونا هستم دانشمند های ایرانی من رو روی یک پیر مرد امتحان کردن ولی اون بعد دو روز مرد. من توی اون مراسم عجیب و قریب پریدم روی لباست
و بعد توی خانه تان پریدم روی زمین» گفتم پس تو یک جور واکسن هستی و برای من خطر نداری درسته؟ گفت درسته
اون به من گفت من دیگه تو بدن کسی نمیرم تو هم قول بده از من مواظبت کنی قبوله؟ قبول کردم ولی هنوز نمیشد بهش اعتماد کرد ولی بعد چند روز اعتمادم رو جلب کرد، در مورد ویروس ها هم خیلی بهم اطلاعات داد که بعدا بهتون در موردش میگم. البته این رو هم بگم که نگه داری از یک ویروس توی خانه ی 70 متری اصلا کار آسونی نیست باید بهش غذا میدادم جای خواب ریزه میزه ردیف میکردم و کلی کار دیگه میکردم.
اون عاشق پنیر محلی ما بود ولی یک جوری پنیر میخورد که انگار هیچی نخورده، اون توی شیشه ی عینک قدیمی دایی من زندگی میکرد اون چون یک ویروس آزمایشگاهی بود تکثیر نمیشد و نباید دمای خانه را از 30 درجه بالا تر میبردم چون میمرد حتی وقتی دمای خانه 28 درجه میشد حالش بد میشد و من مجبور بودم بخاری رو کم کنم.
یک روز بهش گفتم ویروس ولی صبر نکرد حرفم را تمام کنم و پرید رو گوشم و داد زد من از اسم ویروس خوشم نمیاد . برای من اسم بزار .گفتم باشه، خیلی مطمئن نبودم ولی اسمش شد (جمع و جور یاخته ی جینگیلی)زیاد از این اسم خوشش نیومد ولی از خلاصه اش خوشش اومد (جی جی ویروس)
اون خیلی تو درس علوم کمکم کرد و چون پدر و مادرم دیدیند که من تو درس علوم انقدر پیشرفت کردم برام یک جایزه خریدند وقتی بازش کردم دیدم میکروسکوپ . دل تو دلم نبود میخواستم با هاش جی جی رو ببینم واین کارم کردم ولی خیلی خوشگل نبود .
حدود 6 روز رو اینجوری تحمل کردم ولی بالاخره باید حقیقت رو بهش میگفتم چون اون خیلی منو اذیت کرد ولی بازم چیزی بهش نگفتم ازش پرسیدم که اون فامیل مارو تو کشتی گفت:«من توی بدن اون بودم ولی نقشی در مرگ اون نداشتم اون جا قبل من اشغال شده بود» گفتم توسط کی گفت:توسط ویروس قوی و حرفه ای به نام کرونا
گفتم وای کرونا
خیلی حیرت زده و متعجب پرسیدم اصلا چرا ویروس ها این کارو میکنن گفت:«چون اونا هم زندگی میکنن باید غذا داشته باشند واسه همین از بدن انسان تغذیه میکنند»
بحث رو عوض کردم گفتم تو هیچ ویروسی رو تابه حال نکشتی گفت من کارم اینه ولی تا به حال امتحان نکردم. گفتم بهتر از خانه ی ما بری بیرون و به مردم کمک کنی گفت ولی تو قول دادی از من مواظبت کنی گفتم حالا وقتشه هر دو زیر قول خودمون بزنیم تو باید بری تو بدن افراد بیمار و مثل یک واکسن به اون ها کمک کنی تازه بیرون هوای بهتری برای تو داره گفت تا ابد که زمستون نمیمونه تابستون دوباره هوا گرم میشه
گفتم خوب تابستون بیا ابنجا یابرو تو خانه های دیگه . بهتره بری واون رفت و بعد از اون خبر بهبودی یک بیمار کرونای به طرزی عجیب اومد. من میدونستم که کار جی جی است
ومیدونستم که اون به دنبال هدف بزرگتری رفته اولین باری که خبر شیوع ویروس را شنیدم اون رو ویروس صدا میکردم ولی حالا فهمیدم او یک واکسن خوب است خدا کنه درآینده واکسن هایی برای بیماری های پیدا بشه تا جی جی با همکاراش به مردم خدمت کنه.