از نظر بسیاری از والدین، بزرگ کردن بچههایی شاد و خوشحال، به منزله گرفتن کاپ قهرمانی در فرزندپروری است. اما خیلی اوقات، گمان میکنیم شادی و حس خوشبختی، در همان لحظات کوتاه و زودگذری خلاصه میشود که به چیزی که میخواهیم دست پیدا میکنیم. این در حالی است که خوشبختی پایدار و دائمی، خیلی پیچیدهتر و در عین حال، بسیار رضایتبخش تر است. و اینکه بله، شما میتوانید با اتخاذ روش درست تربیت فرزندتان، شانس او برای پیدا کردن حس خوشبختی را بطرز چشمگیری افزایش دهید.
چه چیزی باعث میشود که یک کودک شاد، پس از طی مراحل رشد خود، به یک بزرگسال شاد تبدیل شود؟ از آنجا که حس خوشبختی از عوامل جانبی سلامت روان است، هدف مجله کودک کمک به شما در تربیت فرزندی شاد است، از برآوردن نیاز نوزادتان که باید آرام شود، تا کمک به فرزندتان برای داشتن نگاهی خوشبینانه به دنیای اطراف.
همه ما میدانیم که بعضی از افراد در کل نسبت به دیگران، گرایش بیشتری به شادی داشته و خوشبینتر هستند. این امر تا حدی ذاتی است و سرنوشت محتوم آنها بخاطر داشتن ژنهایی است که باعث داشتن روحیه شادتر در آنها میگردد. اما بخش عمدهای از روحیه ما، همان عادتهای ما هستند.
مقاله پیش رو از سایت معتبر ahaparenting ترجمه شده است. گروه آموزشی و پژوهشی مجله کودک در این مطلب از ایجاد این عادتها در جهت زندگی شادتر صحبت می کند.

- عادات ذهنی سازندهای که باعث ایجاد شادی میشوند را به فرزندتان آموزش دهید.
مدیریت خلقوخو، گفتگوی درونی مثبت، پروراندن مثبتاندیشی، تجلیل زندگی، تمرین قدرشناسی، درک و شناخت ارتباط خود با دیگران و کل جهان هستی. شما به عنوان والدین باید این عادات را در زندگی خود بکار بگیرید تا کودک مدام از روی شما الگوبرداری کند، از نحوه استفاده از این عادات صحبت کنید و مطمئن باشید که فرزندتان نیز از شما تقلید خواهد کرد.
- به فرزندتان، روشهای خود مدیریتی که باعث ایجاد شادی در وی خواهد شد را یاد دهید.
ورزش منظم، تغذیه سالم، و مراقبه بشدت با میزان شادی فرد ارتباط دارند. شما و فرزندتان ممکن است هر یک، استراتژیهای شخصی خودتان را برای شاد شدن و بالا بردن روحیه داشته باشید، مثلا برای خیلی از مردم، گوش دادن به موسقی چیزی است که درجا باعث بالا رفتن روحیه و شاد شدنشان میشود، اما دیگران با یک پیاده روی و قدم زدن در طبیعت هم شاد و مسرور میشوند.

- پرورش سرگرمی و اوقات شاد
ظاهراً این ضربالمثل قدیمی که «خنده بر هر درد بیدرمان دوا» است، حقیقت دارد. یعنی هرچه بیشتر بخندیم، خوشحالتر میشویم! خنده، در واقع، شیمی بدن ما را دستخوش تغییر میکند. بنابراین، چطور است دفعه بعدی که خواستید همراه فرزندتان از شر افسردگی و اوقات ملالآور خلاص شوید، با هم یکی از فیلمهای کمدی را تماشا کنید؟
و ابزار شگفتانگیزی که برای شاد شدن می توانید بکار بگیرید همینجا است، یعنی لبخند زدن که باعث میشود خوشحالتر شویم، حتی اگر در ابدا به زور لبخند بزنیم باز هم موثر خواهد افتاد. بازخوردی که از حرکت عضلات چهرهمان میگیریم به ما میگوید که شاد هستیم، که بلافاصله روحیه ما را بهتر میکند. ناگفته نماند که روحیه آدمهای اطرافمان نیز روی ما تاثیر میگذارند، بنابراین، چرخه بازخوردی مذکور، باعث بالا رفتن روحیه همه میشود.
- گفتگوی درونی مثبت را الگوی بچهها کنید
همه ما به یک مشوق نیاز داریم تا در مواجهه با موانع بیشمار زندگی به ما کمک کند. حال چه کسی گفته که نمیتوانیم خودمان مشوق خودمان باشیم؟ در حقیقت، چه کسی بهتر از ما؟ تحقیقات نشان میدهد که افراد شاد مدام به خودشان قوت قلب داده، خودشان را تایید و تحسین میکنند و جملات انگیزشی به خودشان میگویند. بگونهای با خودتان صحبت کنید که گویی با یکی از عزیزانتان حرف میزنید و این کار را با صدای بلند انجام دهید تا بچهها هم بشنوند.

- پروراندن خوشبینی
خوشبینی همچون دارویی است که غم و اندوه را از بین میبرد. درست است که برخی از ما خوشبینتر از دیگران متولد میشویم، ولی همه ما میتوانیم آن را در خود بپرورانیم.
- به فرزند خود یاد دهید، شادی را در کارهای روزمرهاش بیابد
بررسیها نشان میدهد افرادی که کوچکترن معجزات زندگی روزمره را میبینند، و از مواجهه با آنها نمیهراسند، خوشحالتر از دیگران هستند. زندگی روزمره ما سرشار از اتفاقات مسرتبخش و شادی آور است: مثلا با اینکه صحنه غروب خورشید را هر روز میبینیم، ولی باز هم چیزی از زیبایی و حیرتانگیزی آن نمیکاهد. رابطه گرم و صمیمی شما با مردی که در دکه روزنامه فروشی کار میکند و شما و فرزندتان را میشناسد نیز باعث شادیتان میشود. و یا خوشحالی بخاطر پیدا کردن آخرین کتاب نویسنده مورد علاقهتان در کتابخانه شهر. دریافت نامهای از طرف مادربزرگ. دیدن اولین گلهای بهاری.
همانطور که آلبرت انیشتین نیز میگوید:
“فقط به دو طریق میتوانید زندگی کنید، یکی اینکه فرض کنید هیچ معجزهای وجود ندارد، و دومی اینکه، هرچیز در این دنیا یک معجزه است.”
کودکان با الگو گرفتن از ما یاد میگیرند، چه چیزی در زندگی مهم است.

- از فرزندتان حمایت کنید تا روابطش را اولویتبندی کند
تحقیقات نشان میدهد افراد شاد با آدمهای بیشتری در زندگی خود در ارتباط بوده و رابطه عمیقتری با آنها دارند. به فرزند خود بیاموزید که هرچند برای ساخت روابط قوی و سالم باید تلاش و وقت زیادی صرف کنند، اما ارزشش را دارد.
- حس قدرشناسی را در فرزندتان تقویت کنید
به گفته فردریک کونینگ، «ما مدام فراموش میکنیم که خوشبختی با بدست آوردن چیزهایی که نداریم حاصل نمیشود، بلکه با شناخت و دانستن قدر چیزهایی که داریم بدست میآید.»
خیلی از مردم فکر میکنند فقط زمانی که خوشحال هستند، میتوانند سپاسگذار باشند، یا بعبارتی، تنها زمانی که چیزی برای سپاسگذاری و قدر دانستن داشته باشند. اما اگر دقیقتر نگاه کنید، متوجه خواهید شد که دقیقا برعکس آن است: یعنی مردم خوشحال و شاد هستند، چون قدردان و سپاسگذارند. کسانی که خودشان را به عنوان افرادی توصیف میکنند که به شکلی آگاهانه، حس قدرشناسی را در خود پرورش میدهند، از سوی اطرافیان و همچنین خودشان، به عنوان افرادی شادتر شناخته میشوند.
کودکان هیچ پیشزمینهای از زندگی ندارند، پس خودشان هم نمیدانند که خوششانس هستند یا بدشانس، تنها چیزی که میدانند این است که مثلا دوستشان براندون، کفشهای گرانقیمتتری دارد. اما راههای زیادی برای پرورش حس قدرشناسی در کودکان وجود دارد که دقیقا نقطه مقابل ندانستن قدر چیزهایی است که داریم (نکته: تمرکزتان روی مدلسازی باشد نه سخنرانی کردن برای بچهها).

- تمامی احساسات کودک را بپذیرید
درست است که زندگی پر از شادی است، اما حتی از نظر شادترین فرد نیز، زندگی همچنین پر است از درد و رنج و از دست دادنها و ما در طول روز، دلایل خودمان را برای غصه خوردن، چه زیاد و چه کم، داریم. تایید احساساتی چون غم و اندوه، به منزله تمرکز روی مسائل منفی نیست، بلکه به این معنی است که دید خودمان را نسبت به تمامی این گستره وسیع که انسان بودن ما را تشکیل میدهد باز کنیم. در حقیقت، پذیرش این احساسات دردناک و ناراحت کننده باعث تعمیق توانایی ما در لذت بردن از زندگی میشود.
بنابراین، تصمیم ما برای شاد بودن و شاد زیستن به معنای سرکوب احساساتمان نیست. بلکه به معنای تصدیق و احترام به این احساسات و عدم سرزنش خود بخاطر داشتن آنها است. به این طریق، میتوانیم آرام آرام و با توجه به احساسات منفی و ناراحت کننده پیش رویم تا اینکه کم کم مشکل برطرف شده و حس بدی که داریم از بین برود. در برخورد با فرزندتان هم، وقتی با غم و اندوه او همدردی میکنید، باعث میشود او هم بتواند این احساسات ناخوشایند را درک کند و بدنبال آن، احساساتش رفته رفته کمرنگ تر شده و کودک میتواند آن مساله را به فراموشی بسپارد. این مساله، چیزی نیست که بشود با شتاب و عجله با آن مواجه شد، پس به فرزندتان (یا خودتان) هرقدر که لازم است زمان بدهید.

- به کودک یاد دهید چطور خلقوخوی خود را مدیریت کند
اکثر مردم نمیدانند که قادرند خودشان آگاهانه روحیه بدشان را کنار بگذارند و آن را تغییر دهند. اما انجام تمرینات در اینباره به واقع میتواند ما را خوشحالتر کند. شما هم میتوانید این کار را به شیوه زیر تمرین کنید:
- نظارت کردن بر شرایط خلقی خود
- به خودتان اجازه داشتن این احساسات بد و ناراحت کننده را بدهید و همزمان، به خود عشق بورزید
- توجه به افکار منفی که باعث غلیان احساسات شما میشود (فرزند من نباید اینگونه رفتار کند، اگر به همین رفتارش ادامه دهد، به یک انسان وحشتناک تبدیل خواهد شد!)
- انتخاب افکاری که کمی حالتان را بهتر میکنید (مثلا، فرزند من به این دلیل مانند یک بچه رفتار میکند که واقعا یک بچه است، و همیشه به همین شکل باقی نخواهد ماند)
البته بخش سخت ماجرا، تصمیم به تغییر روحیه بد است. و وقتی هم که تصمیم به این کار گرفتید، انجام اقدامات سازنده جهت تغییر امور نیز کار بسیار سختی است. لازم نیست حتما از یک فرد غمگین و محزون به فردی شاد و سرزنده تبدیل شوید. فقط کافی است راهی پیدا کنید که به کمک آن، حالتان را کمی بهتر کنید. این امر به شما قدرت آن را میدهد تا با چیزی که باعث ناراحتیتان شده روبرو شده و در جهت رفع آن تلاش کنید. بعضی اوقات تنها تغییر طرز تفکر و نوع نگاهمان به موضوع، باعث تغییر وضعیت میشود. پس به جای اینکه بگویید، «چطور می تواند با وجود تمام کارهایی که برایش کردهام، به این طرز زشت و زننده با من برخورد کند؟»، جمله زیر را امتحان کنید:
“عصبانی شدن بچهها از دست والدینشان، امری کاملا طبیعی است. در حال حاضر، دغدغههای زیادی دارد و از من میخواهد که او را درک کنم.”

- با این طرز تفکر که میتوان شادی را خرید، مقابله کنید
ما به عنوان والدین باید به یاد داشته باشیم که ما تنها کسانی نیستیم که به فرزندانمان درس زندگی میدهیم. بچهها از طریق رسانههای مختلف این پیام را دریافت میکنند که هدف از زندگی، درآوردن پول بیشتر و چیزهای بیشتر است. در نهایت، درست است که چیزهایی که ما برای بچهها مدلسازی میکنیم و به آنها میگوییم از اهمیت بیشتری برخوردار است، اما موظفیم مستقیماً با تمام پیامهای مخرب دنیای خارج برخورد کنیم.
- به فرزندتان کمک کنید تا لذت مشارکت را درک کند
تحقیقات نشان میدهد که حس غرور ناشی از کمک به پیشرفت جامعه، ما را شادتر میکند و باعث میشود فرزندانمان هم شادتر شوند. وظیفه ما به عنوان والدین این است که برایشان راههای مختلفی پیدا کنیم که به کمک آن بتوانند در دنیای اطراف خود، تغییرات مثبت ایجاد کنند تا آنها هم بتوانند از این تجربه لذت ببرند و از آن، چیزی یاد بگیرند.
برای خواندن مطالب به روز فرزندپروری مجله کودک، تیم آموزشی و پژوهشی آی قصه را دنبال کنید.