آموزش کودک, کودک (۳ تا ۱۲ سال), مجله کودک

به بچه‌ها یاد بدهید شکست ارزشمند است

شکست

اکثر بچه‌ها از شکست می‌ترسند و طبیعی است که ما یعنی پدر و مادر و معلمین همیشه دوست داریم آن‌ها در هر کاری موفق باشند. اما چه می‌شود اگر به این نکته پی ببریم که شکست، چیز خوبی است و در واقع، گامی بنیادین در مسیر یادگیری محسوب می‌شود؟

شکست، جزء ضروری و لاینفک موفقیت است (نه نقطه مقابل آن). در حقیقت، هر زمان که شکست می‌خوریم، مغز ما به طرق مختلف و مهمی رشد کرده و تکامل پیدا می‌کند. وقتی بچه‌ها این مفهوم را درک کنند، اتفاقات شگفت‌انگیزی هم برای آن‌ها و هم برای ما رخ خواهد داد.

ریچل سیمونز، متخصص تاب‌آوری، می‌گوید: “به بزرگترین اشتباهات خود فکر کنید، احتمالا این اشتباهات بیشتر از هر موفقیتی، به شما درس شجاعت، قدرت، و خرد داده است.” به جای اینکه بگذاریم فرزندانمان از شکست هراس داشته باشند، باید کاری کنیم آن را به چشم فرصتی برای یادگیری نگاه کنند.

این مطلب را مجله کودک، تیم پژوهشی و آموزشی آی‌قصه از سایت معتبر biglifejournal  ترجمه و بازنویسی کرده است.

شکست

در اینجا، 7 روش برای آموزش مواجهه با موهبت شکست به شیوه‌ای ماهرانه ارائه می‌شود:

  1. روی ذهنیت رشد تمرکز کنید

همه ما می‌دانیم که ذهنیت رشد باعث قدرت بخشیدن به کودکان شده و همچنین، نوع واکنشی که د برابر شکست از خود نشان می‌دهند را نیز تغییر می‌دهد.

بر اساس مطالعه‌ای که اخیرا در مجله علوم شناختی تحولی منتشر شده، کودکان دارای ذهنیت رشد نسبت به کودکانی که ذهنیت ثابت دارند، پس از هر اشتباه، پاسخ مغزی بیشتری نشان می‌دهند. همچنین احتمال اینکه این گروه از بچه‌ها، عملکر خود را بدنبال شکست قبلی بهبود بخشند بیشتر است.

شکست امری اجتناب‌ناپذیر است، اما بچه‌های دارای ذهنیت رشد با تمرکز بر روی اشتباهاتشان و نحوه برطرف کردن آن‌ها، توانستند شکست‌های خود را به تجربه‌های یادگیری مثبت بدل کنند.

2. بگذارید فرزندانتان شکست بخورند

تجربه شکست، منافع زیادی برای بچه‌ها دارد. همه ما این موضوع را می‌دانیم و با این حال، هنوز هم قبولش برایمان سخت است. در واقع، بسیاری از والدین فکر می‌کنند فرزندپروری خوب به معنای آن است که از رویارویی فرزندانشان با چالشهای زندگی و شکست جلوگیری کنند.

جسیکا لاهی، نویسنده و معلم، پیامدهای این نوع رویکرد والدین را با ذکر جزئیات، در کتاب خود “موهبت شکست” شرح می‌دهد. به گفته وی، تجربیات چالش‌برانگیز تنها راهی است که از طریق آن، مهارت‌های خاص مقابله و حل مساله را یاد می‌گیریم. اگر مانع رویارویی کودکان با مشقات زندگی شویم، ارتباطات مغزی کلیدی آن‌ها ایجاد نخواهد شد.

“اگر بگذاریم کودک با شکست‌های کوچک روبرو شود، خودش مهارت‌های مقابله و حتی اجتنا از شکست‌های بزرگ آتی را یاد می‌گیرد.”

جسیکا لاهی

سیمونز پیشنهاد می‌کند برای اینکه با ترس خود از اینکه مبادا فرزندانمان در کاری شکست بخورند، روبرو شویم، سوالات زیر را خودمان بپرسیم:

  • اگر الان از این مساله ترس نداشتم، چطور فرزندم را تربیت می‌کردم؟
  • آیا این اشتباهات، پیامدهای دائمی داشته و زندگی فرزندم را تهدید می‌کنند؟
  • اگر خودم را عقب بکشم و بگذارم فرزندم با این موقعیت روبرو شود، چه چیزهایی از آن خواهد آمدخت؟ به بچه‌ها فرصت شکست خوردن دهید. همراه با شکست، آن‌ها هم قویتر می‌شوند. بوقل معروف: “شکست، کشنده نیست.” (آدم و نمی‌کشه).
شکست

3. از شکست استقبال کنید (و قدرش را بدانید)

شکست، معلمی بینظر است.  پس چرا نباید هر بار که شکست می‌خوریم، آن را جشن بگیریم چراکه همه ما می‌دانیم، فرصت جدیدی پیش روی ما قرار گرفته؟

برخی راه‌های تجلیل از اشتباهات عبارتند از:

  • به بچه‌ها فرصت دهید تا با غرور در مورد اشتباهاتشان و چیزهایی که از آن‌ها یاد گرفته‌اند رجزخوانی کنند.
  • با معرفی “جمعه های ناکامی و شکست”، یک روز از هفته را به خواندن مطلب در مورد یکی از افراد مشهور که در زندگی خود با شکست مواجه شده‌اند اختصاص دهید.
  • هر بار که فرزندتان مرتکب اشتباهی می‌شود، بگویید “بزن قدش” و به این شکل، تشویقش کنید.
  • از فعالیت “نه مورد علاقه من” استفاده کنید. هر روز یکی از اشتباهات خاص فرزندتان (نه مورد علاقه شما) را که بیانگر یکی از مفاهیم مهم است شناسایی کنید. بچه‌ها می‌توانند در مورد کارهایی که در حین ارتکاب هر اشتباه، بدرستی انجام داده‌اند و روش صحیح اندیشیدن در هر خطا صحبت کنند.

وقتی بچه‌ها بفهمند که شکست فقط یک نقطه پرتاب به سوی موفقیت است، بجای اینکه از آن بترسند، بیشتر قدرش را خواهند دانست.

4. گودال یادگیری را برایشان توضیح دهید

تلوتلو خوردن یکی از مراحل اساسی در فرایند یادگیری است. مفهوم “گودال یادگیری” که توسط جیمز ناتینگهام معرفی شده است، روشی ساده و موثر برای توضیح این قاعده به بچه‌ها است.

همه ما وقتی با یک چالش روبرو می‌شویم، ناگزیر به سفر به درون گودال تردید و عدم اطمینان هستیم. افکاری مانند “من شکست خوردم”، یا “گیر افتادم” تنها نشانه‌هایی از تفکر و یادگیری عمیقتر در ما هستند.

“آیا بدون اینکه دست به تلاش بزنید، می‌توانید مفهوم “یافتم، یافتم” (که ارشمیدس پس از کشف نحوه محاسبه حجم معادل هر جسم پس از فرو بردن آن در آب فریاد زد) را بواقع درک کنید؟”

جیمز ناتینگهام

مفهوم “گودال یادگیری” را به فرزندانتان یاد دهید و آن را بخشی از واژگان روزانه آن‌ها قرار دهید. مثلا، در حین مواجهه با یک چالش، از آن‌ها بپرسید، “چه کسی داخل گودال و چه کسی خارج از آن است؟” در کلاس درس هم می‌توانید بچه‌ها در مراحل مختلف رشدی را به گروه‌های دونفره تقسیم کنید تا با هم این کار را تمرین کنند.

شکست

5. علوم مغزی را برایشان توضیح دهید

بچه‌ها معمولا از شکست می‌ترسند. اما اگر بفهمند که اشتباهات باعث رشد مغزشان می‌شود چه؟ خوشبختانه، تحقیقات بیشماری در این زمینه انجام شده که این نکته را ثابت می‌کند.

نگرانی و ترس بچه‌ها از شکست هم می‌تواند کلی باشد مثلا اینکه همیشه می‌خواهند در همه چیز بهترین و بی نقص باشند، و هم خاص‌تر باشد مثل وقتی که کودک می‌خواهد در امتحان بعدی، نمره 20 بگیرد. در اینجا چندین نکته دارای پشتوانه علمی راجع به ترسهای خاص (و رایج) کودکان معرفی می‌شود:

اگر فرزندتان از اشتباه کردن می‌ترسد،

به او بگویید:

  • هر خطایی که او مرتکب شود، باعث شلیک سیگنال‌های الکتریکی در مغز وی می ‌شود که به یادیگری او کمک خواهد کرد.
  • با او در مورد تحقیقی صحبت کنید که ثابت می‌کند با هر اشتباه وی، جرقه‌ای در مغز او ایجاد شده و همین باعث رشد آن می‌گردد – و اینکه این چه رابطه‌ای با شکست دارد (موزر و همکاران، 2011).

اگر فرزندتان از حدس زدن اشتباه هراس دارد،

به او بگویید:

  • حدس زدن یکی از بهترین روشها برای یادگیرین مطالب مختلف است
  • یک حدس غلط  که از نظر خودش درست است و بعد اصلاح شدن آن از سوی دیگران حتی خیلی بهتر است! وقتی یک حدس اشتباه می‌زنید و بعد پاسخ درست را یاد می‌گیرید، باعث می‌شود مغز او در آینده راحت‌تر بتواند جواب درست را بخاطر بیاورد.

اگر فرزندتان از رویارویی با مطالب دشوار می‌ترسد،

به او بگویید:

  • این موضوع که او و یا هر کس دیگری، هنگام یادگیری مطالب دشوار و چالش‌برانگیز، اشتباهات خیلی بیشتری مرتکب شود، کاملا صحیح است.
  • همچنین، اینکه او در این حالت، مطالب را بهتر حفظ می‌کند هم درست است. هر چه بیشتر برای فهم یک مطلب تلاش کند، برای مدت طولانی‌تری در حافظه‌اش باقی مانده و به شکل عمیق‌تری در ذهنش پردازش خواهد شد.
شکست

6. بر مفهوم “شکست رو به جلو” تاکید کنید

شکست به همان اندازه که اجتناب‌ناپذیر است، ارزشمند هم هست. پس بجای دور نگه داشتن بچه‌ها از شکست و ناکامی، از آن برای رشد بیشتر بچه‌ها استفاده کنید. شوالاتی مانند “از این اشتباه چه درسی گرفتی؟”، یا “دفعه بعد، چه کاری را به شکل متفاوت انجام خواهی داد؟” باعث می‌ شود بچه‌ها روی جنبه‌های مثبت شکست تمرکز کنند.

شکست رو به جلو که در اصل، یکی از مفاهیم کسب و کار می‌باشد به معنای یادگیری از روی خطاهای خود است.

الین تیلور کلاوس که خود یک مادر و مربی حرفه‌ای در حوزه فرزندپروری است پیشنهاد می‌کند که تنها با حضور در کنار فرزندانمان در زمان‌هایی که شکست می‌خورند به آن‌ها یاد می‌دهیم که “به سمت رو به جلو و در مسیر زندگی، شکست بخورند”. وی به عنوان مادر کودکی با نیازهای خاص عنوان می‌کند که “اشتباه کردن، پدیده‌ای کاملا انسانی است. و فرزندانمان برای انسان بودن، به اجازه ما نیاز دارند.”

روشهای دیگر برای شکست رو به جلو عبارتند از:

  • صحبت کردن در مورد درسهایی که از شکستهای خود آموخته‌اید، مثلا دلسوزی و شفقت بیشتر نسبت به دیگران، یاد گرفتن اینکه چطور مسائل را حل کنیم و یا حتی چطور خودتان را ببخشید.
  • با افتخار برای اشتباهات آینده کودکتان برنامه‌ریزی کنید (برای آن زمانی که ببینم تو شیوه‌های دیگری برای انجام این کار یاد گرفته‌ای، لحظه شماری می‌کنم).
  • در مورد افراد مشهوری که مرتکب اشتباهات بزرگ شده و در مسیر موفقیت خود با شکست مواجه شده‌اند تحقیق کنید.
  • به گفته لی گرت، مربی بهره‌وری، “چیزی که ما را تعریف می‌کند، نحوه شکست خوردن (زمین خوردن) مان نیست، بلکه نحوه از جا برخاستن ما است.”
شکست

7. رویکرد ذهن‌آگاهی را به آن‌ها بیاموزید

* حتی با وجود تمام این استراتژی‌ها، باز هم گاهی تحمل شکست برایمان بسیار طاقت‌فرسا است. آموزش بچه‌ها برای اتخاذ رویکردی آگاهانه بهنگام مواجهه با انواع احساسات ناخوشایند همچون غم و خشم از اهمیت کلیدی برخوردار است. با تمرین، بچه‌ها یاد می‌گیرند بجای اینکه نسبت به احساسات شدیدشان که از شکست و ناکامی نشات گرفته، واکنشی منفعلانه نشان دهند، پاسخی آگاهانه و فعال بروز دهند.

* پیوند میان ذهن‌آگاهی و تاب‌آوری به خوبی در پژوهشهای مختلف اثبات شده است. مطالعه‌ای که بتازگی در دانشگاه ایالتی فلوریدا انجام شده نشان می‌دهد که دانشجویان دارای ذهن‌آگاهی بیشتر از سایرین، از مواجهه با سختی‌ها و ناملایمات زندگی بهره می‌برند. آن‌ها همچنین در مواجهه با شکست‌های ادراک شده، بیشتر از دیگران به قابلیت‌های آکادمیک خود اعتماد و اطمینان داشتند (هانلی و همکاران، 2015).

حال چطور می‌توانیم به کودکان در ایجاد نگرش آگاهانه‌تر کمک کنیم؟

تکنیک باران (RAIN) که توسط میشل مک دونالد طراحی شده است، روشی است ساده که به کمک آن، بچه‌ها می‌توانند متوجه احساسات خود شده و آن‌ها را بپذیرند. این تکنیک شامل چهار مرحله است که به شرح زیر می‌باشد:

R معرف Recognize یا تشخیص اتفاقی که افتاده (“الان چه اتفاقی در حال افتادن است؟”، “من چه احساسی نسبت به آن دارم؟”، “این احساس من در کدام قسمت بدنم رخ می‌دهد؟”)

مثال: “خیلی از دست خودم بخاطر رد شدن در امتحان هجی کردن عصبانی هستم. دلم می‌خواهد گریه کنم.”

A برای Allow: بگذارید (اجازه دهید) زندگی به همان شکلی که باید باشد جریان پیدا کند (“می‌توانم به افکار و احساساتم اجاز دهم همراه من باشند. حتی اگر از آن‌ها خوشم نیاید.”)

مثال: “الان عصبانی هستم و دلم می‌خواهد گریه کنم. گریه مرا معذب می‌کند ولی به خودم اجازه می‌دهم چنین احساسی داشته باشم.”

I برای Investigate: با مهربانی در مورد اتفاقی که افتاده موشکافی و تحقیق کنید (“چرا چنین حسی دارم؟”، “واقعا این حقیقت دارد؟”)

مثال: “متوجه شدم که غیر از حس عصبانیت، از خودم ناامید هم شده‌ام. حالا از خودم می‌پرسم دلیلش چیست؟ شاید به این دلیل که فکر می‌کنم می‌توانستم بیشتر درس بخوانم.”

N برای:Non-Identification  عدم هم‌ذات‌پنداری (“من این فکر یا احساس را در این لحظه دارم، اما خودم، آن فکر یا احساس نیستم”)

مثال: “من می‌توانم احساس عصبانیت و ناامیدی بکنم بدون اینکه خود این احساسات باشم. من خیلی بزرگتر و فراتر از احساسی هستم که در این لحظه دارم.”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *