کتاب مادرجون! چرا اسمم یادت رفته؟ نوشته سالی مورفی و تصویرگری هیتر پاتر است. کتاب مادرجون!چرا اسمم یادت رفته؟ درمورد مادربزرگی است که دچار فراموشی شده و مواجه کودک با این اتفاق است. نویسنده این اثر سالی مورفی اهل ایتالیاست و داستانهایش خلاقانه، جذاب و سرشار از خیالپردازی است. این کتاب مناسب کودکان ۷ تا ۱۲ است و سپیده بیگدلی، نویسنده سایت کودک و نوجوان آیقصه در این گزارش نگاه جامعی به این کتاب داشته است.

نگاهی به کتاب
خاطرهها فراموش نمیشوند
مادربزرگ دیگر مثل قبل نیست، پرل این را خوب احساس میکند؛ گاهی وقتها حتی اسم پرل را یادش نمیآید و دیگر مثل قبلترها خوشحال و قبراق نیست. انگار که خاطرهها یکی یکی خداحافظی کنند و از ذهنش بروند. پرل هرروز از مدرسه به سراغ مادربزرگ میرود و با او حرف میزند، اما فایدهای ندارد.
پرل در خانه با مادر و مادربزرگش زندگی میکند، ولی در مدرسه تنهای تنهاست. نه عضوی از تیم فوتبالیستها و نه نامش در اعضای کتابخانه نوشته شده است. او شعرهای بدون قافیه میگوید و بیشتر وقتها به مادربزرگ فکر میکند و دلش میخواهد او را مثل قبل ببیند، تااینکه یک روز مادربزرگ برای همیشه دنیا را ترک میکند و پرل را با کوهی از غصه تنها میگذارد؛ او بالاخره تصمیم میگیرد با شعری بدون قافیه با مادربزرگ خداحافظی کند…
از نویسنده بدانیم
سالی مورفی، قصهگوی خیالپرداز
سالی مورفی اهل ایتالیاست و متولد سال ۱۹۶۸. او هنوز خیلی جوان بود که فهمید دلش میخواهد نویسنده شود و در مسابقات محلی شرکت کرد. داستانهای سالی خلاقانه، جذاب و سرشار از خیالپردازی هستند. او در مورد کتاب «مادر جون! اسمم چرا یادت رفته؟» نوشته: ««شبی تازه به رختخواب رفته بودم که شعری به ذهنم رسید. آن را روی کاغذ نوشتم و در هفتههای بعد، باز هم چیزهایی به آن اضافه کردم؛ بالاخره دریافتم که داستانی شکل گرفته است. خوشحالم که شخصیتی مانند پرل در این داستان همراهیام کرد؛ هر چند که هر بار داستانش را میخوانم، اشکم در میآید!»
«مادرجون! اسمم چرا یادت رفته» را بخوانیم چون:
اندوه، فقدان و بزنگاههای دردناک زندگی گریزناپذیرند و متاسفانه کودک هم شامل استثنا نمیشوند. قصهها بسترهای بینظیری هستند تا به کودکان برای رویارویی با بخشهای سخت زندگی کمک کنیم؛ بخشهایی مثل از دست دادن عزیزان و فقدان. پرل شخصیت خاصی است که از همه دوری میکند و بیشتر اوقاتش را در ذهنش سیر میکند؛ او دختر درونگرایی است که نمیتواند همرنگ اطرافش شود و به همین دلیل مطالعهی این کتاب به کودک کمک میکند نگاه گستردهتری به ارتباطات اجتماعی داشته باشد و کودکان درونگرا یا تنها را درک کند. فارغ از تمام این مسائل، این کتاب با شعر روایت میشود و نثر بهشدت دلنشینی دارد که میتواند برای بچهها جذاب، پرکشش و خواندنی باشد.
آیقصه این کتاب را به چه کسانی توصیه میکند؟
این کتاب بیشتر برای دنیای بچههای ۷ تا ۱۲ ساله است، اما بچههای بزرگتر از ۱۲ سال را هم بینصیب نمیگذارد و بهشان لذت خواندن یک داستان جذاب را هدیه میدهد.
برشی از کتاب را با هم بخوانیم:
«سه نفر در خانهی ما هستند
و باید همینطور بماند
برای همیشه
من
مامانم
و مادرجونم
اگر یکی از ما را از اینجا ببرند
خانوادهمان
ناقص میشود
مثل کفشی بدون بند
یا گلی بی گلبرگ
خانوادهی ما را سه نفر میسازند
نه یک نفر یا دو نفر.»
از گوشه و کنار و پشت پردهی کتاب
- کتاب «مادر جون! چرا اسمم یادت رفته؟!» در سال ۲۰۰۹ برنده جایزه کتاب سال استرالیا شده است و چند جایزهي دیگر هم در کارنامهاش دارد.
هیتر پاتر تصویرگر کتاب، در مورد این کتاب میگوید: «به نظر من غمگینترین لحظه داستان زمانی است که پرل به چشمان مادربزرگش نگاه میکند و امیدوار است شور و حالی را که پیشتر در چشمان او بود، ببیند، اما امیدش ناامید میشود! همهی ما همچون پرل بارها به چیزهایی فکر میکنیم که هرگز نمیتوانند وجود داشته باشند!»
حواستان به این نکات باشد!
این کتاب برای بچههای پایینتر از ۶ سال مناسب نیست.
کتابهای پیشنهادی آیقصه برای شما
قبل از فراموشی/ لیندزی استودارد
بادکنک نقرهای/ جسی اولیوروس