قصه کودکانه گل تابستانی دربارهی جوانهکوچولویی است که در یک دشت بزرگ و پرگل و سرسبز زندگی میکرد. جوانهکوچولو برگهای صورتی قشنگی داشت. اما با تمام زیباییاش آنقدر ریز و کوچک بود که هیچکس او را نمیدید. او همیشه سعی میکرد کاری کند که بین گلها دیده شود. جوانه ی کوچک قصه شب ما بالاخره موفق شد. اما چطور؟ این داستان صوتی برای کودک شما از تفاوت ها و ارزش همهی موجودات میگوید و نوشتهی نفیسه نصیران است. مهدیه قاسمی داستان کوتاه گل تابستانی را تصویرسازی کرده و روایت آن را یاشار ابراهیمی انجام داده است.



داستان صوتی گل تابستانی برای کودک
توی یک دشت بزرگ و پرگل و سرسبز یک جوانه کوچولو زندگی میکرد.
جوانه کوچولو، برگهای صورتی قشنگی داشت. وقتهایی که گلها و علفهای اطرافش، کنار میرفتند، نور آفتاب مینشست روی برگهایش و سایهی صورتی برگهایش میافتاد روی زمین.
اما جوانه کوچولو همیشه غمگین بود. چون از وقتی به دنیا آمده بود همینطوری کوچک و ریزه میزه مانده بود.

یک روز صبح جوانهکوچولوی صورتی با سر و صدای دو تا آدم از خواب بیدار شد. خودش را کج و راست کرد و شاخههای گل قدبلند کناریش را کمی این طرف و آن طرف کرد و بالاخره صورت آدمها را دید.
یک مرد مهربان دید که ریشش کمی سفید شده بود و یک پسر کوچولو که موهای کوتاهاش را کج شانه کرده بود و کمی غمگین به نظر میآمد.
جوانه کوچولو شنید که گل زرد کناریش گفت: «دارن دنبال گل تابستانی میگردن».
جوانه کوچولو با خودش گفت: «با من که کاری ندارن» و باز رفت زیر سایهی شاخهی گل زرد و چشمهایش را بست.
کمی بعد حس کرد که آفتاب افتاده روی برگهایش. چشمهایش را باز کرد و دید دست مرد، گل زرد را کنار زده.
ادامه دارد…
کجا بشنویم؟
قصه صوتی گل تابستانی در اپلیکیشن قصه کودکانه آی قصه منتشر شده است. برای شنیدن این قصه از لینکهای زیر به اپلیکیشن ما بروید و این داستان صوتی را برای کودک دلبندتان پخش کنید.
قصه گل تابستانی از مجموعهی «هزار قصه» یکی از تولیدات صوتی آی قصه است. مجموعهی هزارقصه شامل چندین داستان صوتی کوتاه برای کودک و نوجوان، قصه کودکانه و قصه شب تکاپیزودی است که کاملاً توسط تحریریهی آیقصه تولید میشوند. تمامی حقوق مربوط به این قصهها اعم از چاپی و نشر آنلاین آن برای شرکت دنیای کودکان آی قصه محفوظ است.
